نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت امام سجاد علیه السلام _ حاج حیدر خمسه

روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت امام سجاد علیه السلام _ حاج حیدر خمسه

پیرمردِ بلا کشیده منم

پسرِ شاهِ سر بریده منم

 *من همین الان از آقام عذرخواهی کنم ، سادات پاتونو میبوسم ، بزارید من یخورده دستم باز باشه ، الان نگم کِی بگم ..*

آن که از ناقه دید بانویی

پایِ یک بوسه شد خمیده منم

آن امامی که با تنِ تب دار

عقبِ ناقه ها دوید منم ...

آن که وقت فرار از خیمه

نالۀ خواهرش شنید منم ...

آن که در بینِ بوریا دلِ شب ...

پیکرِ یک امام چیده ...

الله اکبر ... نگاه کرد دید نقص عضو داره ، بدن کامل نیست ... (منو نگاه) بدن کامل ، هی تو گودال میگشت ... انگشت ... سر و که دیدم بردن ، انگشت کجاست ؟ ... ای نامرد ساربان ....*

خودم دیدم که خنجر رویِ دستش ....

حسین ...

*بعضی ها هنوز دارن نگاه میکنن ، به حضرت زهرا من روضه نخوندم ، الان میگم میبینی ، اما هر کی تو این چندتا بیت چشمش بارونی نشد ، باخته ...*

روضه در یک کلام ، وای از شام

دردِ بی التیام ، وای از شام

(دست و پاش میلرزید اسم شام میومد)

چقدر ناسزا به ما گفتن

همه جایِ سلام ، وای از شام

(یه بیتُ نشستم، اما هر وقت یادت اومد چشمت خیس شد ، برا این بی آبرو هم دعا کن ...)

دخترِ فاطمه اذیت شد

(از چی؟ تازیانه و کتک؟نه)

از نگاهِ حرام وای از شام ....

*امام سجاد فرمود سهل ساعدی ، یه خورده پول داری؟... آقا پول برا چی؟گفت سهل ، بدم به اون نیزه دارها ... اینقدر به بهونۀ سرها ، تو این مسیر خانواده مو نگاه ... بگم یا جلو برن یا عقب ... اینقدر تو ما رفت و آمد نکنن...حسین ......

.