نمایش جزئیات
جمال ابدی
این کریمی است که دشمن همه شرمنده اوست
این اسیریست که آزادی ما بنده اوست
این خطیبی است که خون شهدا زنده از اوست
این فدائی یست ولی خلق جهان بنده اوست
این تجلّای جمال ابدی می باشد
این علی بن الحسین بن علی می باشد
این که خورشید غبار کف پایش می گردد
این که گردون سپر تیر بلایش گردد
این که ملک الحاج فدایش گردد
قتلگه مروه و ویرانه صفایش گردد
آفرینش همه بر دامن او چنگ زدند
غم ندارد گرش از بام بر اوسنگ زدند
عشق و آزادی و ایثار و وفا مکتب اوست
بین طوفان بلا ذکر پر لب اوست
می دهد جان به ملک زمزمه یارب او
غل و زنجیر شده محو نماز شب او
او که هر سلسله را باز غمش بر دوش است
گرچه نیش از همگان دیده کلامش نوش است
خطبه اش اهل ولا را همه جا در گوش است
مسجد شام هنوز از سخنش مدهوش است