نمایش جزئیات
چوب محمل
هر چه می خواهید ظلم افزون کنید
هرچه می خواهید دلم را خون کنید
من نگویم ظلم برمن کم کنید
بلکه زنجیر مرا محکم کنید
گاه دامن خون به رخ رنگم زنید
دسته دسته بر بدن سنگم زنید
ظلم بر من بیش از، این ها کنید
لیک دست عمّه ام را واکنید
عمّه ام چون مادرم زهرا شده
پشتش از بار مصیبت تا شده
مادرم گر تازیانه خورده است
که میان کوچه سیلی خورده است
ببین کوچه آه ، زهرا را زدند
پیش چشمان علی او را زدند
مادرم گر پهلویش از در شکست
عمّه ام را چوب محمل سر شکست