نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژۀ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام ماه صفر سال 1397 به نفسِ حاج محمود کریمی

روضه و توسل ویژۀ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام  ماه صفر سال 1397 به نفسِ حاج محمود کریمی

*زینبم!...*

 تو گرفتی با حسین روی دامن سرمُ

من میرم جای شما ببینم مادرمُ

پیشِ مادری که با پرِ زخمی پر کشید

دلیلِ رفتنشو جز خودم کسی ندید

*به هر کی بگم می میره...*

مادری که گیسوهاش مو به مو سفید میشد

ذره ذره آب میشد...روز به روز شهید میشد

*آب شدنِ مادرمُ دیدم...*

شاهدِ شکستنش کسی غیرِ من نبود

من دیدم که گونه هاش،چه جوری شدن کبود

دست سنگین مثل برق، از رویِ سرم گذشت

دستِ من به روی خاک پیِ گوشواره میگشت

بی صدا گریه میکرد... اسم بابامُ میبرد

تا میخواست بلند بشه دوباره زمین میخورد...

خوبه که دور و برم پرِ از محارمِ

از میونِ همه تون که امشب عازمم

سر من رو دامنِ مهربون، برادرمِ

قاسمم گریه نکن،اِنقده بالاسرم

قاسمم یادت نره تا عمو کنارته

سختیایِ زندگی با عمو بهارته

قاسمم یه روز میاد که عمو تنها میشه

پیشِ چشمِ تو سیاه همه ی دنیا میشه

اون روزه که تو باید،جانشین من بشی

تویِ میدونِ بلا،یه تنه حسن بشی

*حسن شد...یه حسنی...یمن شد...چه عقیق یمنی...همه جاش کبود شد...سر رو برگردوند...*

خواهرم گریه نکن...گریه تو بذار کنار

همه اشکِ چشمتو،برا کربلا بذار

یه روزی تو خاک و خون تنِ بی سر میبینی

*فرمود: حسین جان! من الان چشمم رو میبندم و وا میکنم صورت تو رو میبینم.ای قربونِ صورتت...سرمو برمیگردونم عباسم رو میبینم...ای قربونِ عباست...اما یه روز میاد تو چشمتو باز میکنی جلو چشمات خاکه...سر رو برمیگردونی از روی خاک،میبنی بچه هات دارن خودشونو میزنند...این ور برگردونی چکمه ی شمر کنارته...الان اشک منو شما پاک میکنید...قربون صورت خون آلودت،حسین..*

یه روزی تو خاک و خون تنِ بی سر میبینی

سر یه شیرخواره رو رویِ خنجر میبینی

یه روزی که میبینی اوجِ اشک و ناله رو

در میاری از  آتیش دختر سه ساله رو

*یه نگاه به عباس...*

زینبم!

یه روز از رو نیزه ها جلویِ پایِ حرم

میبینی که افتاده سرِ سقایِ حرم...

.