نمایش جزئیات
حکایت زیبا _ ویژۀ شهادت ثامن الائمه امام رضا علیه السلام _ حاج حیدر خمسه
لَنگون لَنگون اومد تو حرم، کشاورز،تا حالا هم حرم نیومده بود، هر سال میزد بیاد پولش جور نمیشد،آخر بار این پول رو جمع کرد، به زنش گفت: بریم حرم....
وارد حرم شد کِیف میکرد،هی با خودش می گفت: کاش زودتر می اومدم...اما بلد کار نبود،حرم کجاست؟ضریح کجاست؟چی به چیِ؟ یه جا دید چهار پنج تا لباس یه رنگِ، فهمید مال اونجان، سلام کرد، سلامش رو جواب دادن،گفت: حرم کجاست؟ یه نگاهی کردن،فهمیدن غریب ِ و ساده اس، گفتند:تا حالا نیومدی؟ گفت: نه بار اوّلمِ، کجا باید برم؟ گفت: اون در و می بینی،پله هارو بگیر برو بالا، اوناها اون گنبد اتاق امام رضاست...دستت درد نکنه
لَنگون لَنگون حرکت کرد، اومدم آقا....در رو باز کرد، هی میگفت: امام رو دیدم چی بگم؟...پاشو گذاشت رو پله ی اول،از اون بالا صدای بلندی شنید: نیا! نیا من اومدم، مگه پات درد نمیکنه؟ آقاش اومد روبروش، خوش اومدی... یه حال و احوالی،یه عشقی کرد، بغلش کرد،حرفاشو زد، راشو گرفت بره، امام رضا فرمود: دفعه بعد خواستی صِدام کن خودم میام....
اومد بیرون اون سه چهارتا خادم رو دید، تا دیدنش گفتن: رفتی بالا یا نه؟ آقاتو دیدی؟ گفت: آره دستت درد نکنه.گفتن دیدی؟ گفت: آره،آقام بغلمم کرد، صورتم رو هم بوسید،گفت: دفعه بعد خودم میام تو نیا....
.برچسب ها
- متن روضه امام رضا (ع)
- باب الحرم
- روایات ، حکایات ،كرامات و تشرفات برای ذكر نمودن در جلسات مداحی
- حیدر خمسه
- شهادت
- مداحی
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- امام رضا
- حاج حیدر خمسه
- شعر به همراه سبک
- متن شعر
- اشعار مذهبی
- گریز روضه
- متن اشعار
- پایان ماه صفر
- امام هشتم
- متن روضه شهادت ثامن الائمه
- متن روضه شهادت امام رضا
- متن روضه شهادت علی بن موسی الرضا
- معجزه امام رضا
- معجزات امام رضا
- حکایت زیبا