نمایش جزئیات

سینه زنی زمینه _ ویژۀ ایامِ اربعین _ کربلایی جواد مقدم

سینه زنی زمینه _ ویژۀ ایامِ اربعین _ کربلایی جواد مقدم

چهل روزِ که پریشونم از غمت داداش،ببین که خیلی داغونم از لحظۀ جانسوزِ آخر یادم میاد که زار و مضطر وقتی سرت رو می بریدن یکی می گفت : غریب ِ مادر ... همه موهام داداش سفیده قامت من دیگه خمیده هر کی رسید میزد ماهارو یکی لگد یکی کشیده یا اَخا یا حسین برات بمیرم ای برادر برادر ای عزیز خواهر .... سر تو رو نی ، تن تو رو خاک ما می رفتیم پا برهنه،به رویِ خاشاک بسته بودن دستایِ مارو می کشیدن گوشواره هارو می افتادیم به رویِ خاکا تا می زدن هی بچه هارو شد بدنم پر از نشونه از ضرب چوب و تازیونه دار و ندار خیمه هارو می برد عدو چه وحشیانه برات بمیرم ای برادر برادر ای عزیز خواهر .... باورت میشه ، صد دفعه مُردم هر دفعه که بارقیه ات،به زمین خوردم یادم میاد اون اضطرابُ یادم میاد بزم شرابُ وقتی که چوب زدن به لبهات یادم میاد اشک ربابُ هنوز دلم در اضطرابه یادش برام خیلی عذابه شرمندتم اگر برادر رقیه جاموند تو خرابه برات بمیرم ای برادر برادر ای عزیز خواهر ....
.