نمایش جزئیات
سینه زنی سنگین زیبا ویژۀ بازگشتِ اسرا و خاندانِ آل الله به کربلایِ معلی در اربعین به نفسِ حاج محمود کریمی
گمان مدار که رفتم تو را رها کردم …
چهل شب است که هر شب تو را دعا کردم
چهل شب است که دورِ سر تو گردیدم
چهل شب است که دائم تو را صدا کردم
به جد و مادرِ پهلو شکسته ام سوگند
که شام را به عزایِ تو کربلا کردم
زینب آمد شام را یک باره ویران کرد و رفت
خطبه خواند و شام را شام غریبان کرد و رفت
به جد و مادر پهلو شکسته ام سوگند
که شام را به عزای تو کربلا کردم
چهل عروج به هر سو که دیده بگشودم
تو را نگاه به بالایِ نیزه ها کردم
نشد به مقتل خون بوسه بر رخت بزنم
تنت به دست گرفتم خدا خدا کردم
به خونِ سرخ تو سوگند نگار می کردم
گلاب اشک به زخمت نثار می کردم
تو در مبارزه کار امام می کردی
تو زیر کوهِ مصیبت قیام می کردی
ز نوک نیزۀ دشمن هماره میدیدم
که پا به پای سرم فتحِ شام می کردی
ز هر طرف که سرم را به نیزه میدیدی
به روی غرق به خونم سلام می کردی
به اشک چشم همه دوستانمان سوگند
که خواب را تو به دشمن حرام می کردی
اگرچه نخل شرف آب خورد از خونم
به جان فاطمه تا حشر از تو ممنونم
.