نمایش جزئیات

آه جانسوز

آه جانسوز

باز از طوس دریغا که ندا آمد

آه جانسوز به گوش دل ما می آید

این چه بانگی است که دلها شده غمگین از او

گوئیا ناله جانسوز رضا می آید

کاش این ناله نباشد ز غریب الغربا

  که برون از دل پر خون ز جفا می آید

گوید از مهر ابا صلت در حجره ببند

که تقی با دل پر شور و نوا می آید

میهمانست جواد آن پسرم از ره دور

با تن خسته و با صدق و صفا می آید

 چون کسی نیست نشیند به عزایم گرید

از مدینه پسرم بهر عزا می آید

خواهر و دختر من چونکه نباشد به برم

فاطمه بهر عزا نوحه سرا می آید