نمایش جزئیات

توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی

توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی

بس کُن عزیزِ تا سحر بیدار بس کُن کُشتی مرا از گریه ی بسیار بس کُن

رویت ندارد طاقتِ این اشکها را طاقت ندارد اینهمه آزار بس کُن

باید ببینی روزهایِ بعد از این را باید بمانی با غمی دشوار بس کُن

باید بگویم روضه های بعد خود را باید بسوزی بعد از این دیدار بس کُن

ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید با هیزم و با آتش و دیوار بس کُن

ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد ای کاش میگفتند با مسمار بس کُن

در کوچه می اُفتی کَسی غیر از حسن نیست با گریه می گوید که در اَنظار بس کُن

در کوچه می اُفتی و می گوید به قُنفذ اُفتاد دستِ مادرم از کار بس کُن

دستت مغیره بشکند حالا که اُفتاد از چادر او پایِ خود بَردار بس کُن

بگذار یک جمله هم از گودال گویم خون گریه ات را کربلا بگذار بس کُن

وقت هزار و نُهصدو پنجاه زخم است ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کُن

این ناله هایِ دخترت پیشِ حرامی است با شمر می گوید نزن نشمار… بس کُن

شاعر:حسن لطفی

.

﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ www.babolharam.net ــــــــــــــــــ هرگونه کپی برداری از متونِ روضه کانون فرهنگی باب الحرم در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال جایز نبوده و مصداق بارز حق الناس می باشد

.