نمایش جزئیات

ذکر توسل و روضه ویژۀ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام به نفس استاد حاج منصور ارضی

ذکر توسل و روضه ویژۀ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام به نفس استاد حاج منصور ارضی

السَّلامُ عَلَیْكُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ...tوَ بمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ ، وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ وَ الدَّرَجاتُ الرَّفیعَةُ وَ الْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَ الْمَكانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللّهِ عز و جل

همانگونه که دلتنگم برای کربلا ، آقا

همان مقدار می سوزم ز هجر سامرا ، آقا

تو تنها می روی ما را ببر دنبال خود یک شب

ز سرداب مقدس تا نجف تا نینوا ، آقا

کنار مضجع پاک امام عسکری خوب است

زیارت نامه خواندن از تو و گریه ز ما ، آقا

کنار جد تو هادی ، بابایت حسن ، آری

صفا دارد که با زهرا شود دل همنوا ، آقا

به نرجس مادرت سوگند دارم آرزو روزی

که در مدح حکیمه عمه ات گویم ثنا ، آقا

*سامرا که میری عمه کنار پسر وعمه کنار برادرو مادر کنارشون ...همه دور هم هستن...اگر بپرسی:حکیمه خانم عمۀ امام زمان آیا لطمه ای خورده ؟ میگن نه والله ...*

همانجا یاد باید کرد یاد عمه ی سادات

اسیری را غریبی را ، یتیمی تو را ، آقا

اسیری و غریبی چاره دارد ای گل زهرا

تو خود بر اشک چشمان یتیمان کن دعا ، آقا

___

می نویسم به دست لرزانم

آب در دست ماه می لرزید

در دل خویش با خودش می گفت

یاد جد غریب می لرزید

با لب خشک و داغ و عطشانش

یاد سوسوی اختران می کرد

ظرف آب و صدای دندانش

یاد از چوبِ خیزران می کرد

یاد می کرد با دلی خونین

راس جدش میان طشت طلا

چون که تبعید را به غربت نیست

گشت گریان ز داغ شام بلا

ناگهان یاد دختران افتاد

وای از ریسمان بسته به دست

یک طرف دست سیدِ سجاد

یک طرف عمه پیش مردم پست

در گلستان سامرا یادِ

غنچه های خرابه ای افتاد

طعم زندان سند را که چشید

یاد زندان کوفه می افتاد

همه غم های کوفه و شام از

پیش چشمان او چو باد وزید

مجلس آرایی عبیدالله

مجلس آرایی زنان یزید

چشم بیگانه ای بی پروا

شرم ناموس کبریا ز عذاب

شرم بی معجری زن ها و

آستین ها که بود جای حجاب

کشته ی سامرا در آن سکرات

یاد مقتول کربلایی بود

یاد شمشیر و نیزه و خنجر

حنجر پاره ماجرایی بود

ناله ی مادری به گوش آید

خذلوک بنیّ یا مظلوم

ذبحوک من القفا پسرم

قتلوک بنیّ یا مظلوم

.