نمایش جزئیات
متن گریز روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها
یا زهرا !طاقت نداشتی گریه های بچه هایت را ببینی ؛ صدای گریه ی حسنین (ع) دلت را شرحه شرحه میکرد و جگرت را میخراشید ؛ لذا دستان نوازش گرت را از کفن بیرون آوردی و حسنین (ع) را در آغوش مهرت کشیدی و آنها را تسکین دادی ؛ اما خانم جان ! ای کاش در کربلا هم بودی و با آن دستان پر مهرت دخترت زینب (س) را در آغوش میکشیدی و او را اندکی تسکین میدادی و در لحظات پر التحاب و جگر خراش او را در می یافتی ! بی بی جان ! اگر چه زینب دریای صبر است ؛ ولی این گودال پرخون دریا را هم به تلاطم در می آورد . امان از این گودال !فغان از این گودال ! بی بی جان ! می دانم در طول زندگی کوتاهت سختی ها و مصیبتهای زیادی را تحمل کرده ای ؛
ولی گودال پر خون را ندیدی
در آتش قوم مجنون را ندیدی
ندیدی دست و پا می زد گل عشق
کنارش ناله می زد بلبل عشق
ثمر از باغ غم می چید زینب
بلا پشت بلا می دید زینب
امان از دوره ی سرد اسارت
امان از زینب و درد اسارت
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
انتشارات: صبح امید