نمایش جزئیات
متن گریز روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها
موقعی که حضرت موسی(ع) می خواست برای مدتی امت را تنها بگذارد و با خدای خودش خلوت کند و به عبادت بپردازد امت را به برادرش هامون سپرد . در نبود موسی (ع) مردم گوساله پرست شدند .حضرت هارون هم هر چه می گفت در آنها اثری نمی کرد . حضرت موسی (ع) که برگشت واوضاع مردم را دید بسیار ناراحت شد و حضرت هارون را مواخذه کرد . هارون در جواب گفت : ( ابن ام القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی ) ای پسر مادرم !این قوم مرا ضعیف کردند و نزدیک بود مرا به قتل برسانند . در غربت امیرالمومنین (ع) همین بس که آن هنگامی که مردم به خانه امیرالمومنین (ع) هجوم آوردند و در خانه را آتش زدند سیلی و تازیانه و غلاف شمشیر نثار حضرت زهرا (س) کردند ؛ گریبان امیرالمومنین (ع) را گرفتند و به زور او را به سمت مسجد کشاندند ؛ حضرت علی (ع) رو به قبرستان رسول خدا (ص) کرد و جواب هارون به موسی (ع) را گفت :( ابن ام ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی ) ای پسر مادرم (یا رسول الله (ص) ) این قوم مرا ضعیف کردند و نزدیک بود مرا به قتل برسانند .......
زد به جان آتش مرا افسردنت
با جسارت سوی مسجد بردنت
دیدمت تنها میان دشمنان
با سلیمان کینه ی اهریمنان
دیدم آنجا بازی تقدیر را
روبهی بسته است دست شیر را
گفتم ای حق نمک نشناخته
دین علم کرده به قرآن تاخته
ای تو قلب قبله خون کرده چرا
سوی مسجد می کشانی قبله را
هر که باشد اهل قبله گو بیا
قبله اینست و منم قبله نما
آن که آمد از درون قبله اوست
تا بداند اوست مغز و کعبه پوست
قبله بهر قبله باشد روی او
کعبه قامت بسته بر ابروی او
اختیار از اوست گرچه جبر بست
تو نبستی دست او را صبر بست
او به روی دوش احمد پا زده است
تیشه او بر ریشه ی بتها زده است
نیست سرپیچی از او ؛درحد شمس
شاهد من ماجرای رد شمس
این که بستی دست او را حیدر است
فاتح بدر و حنین و خیبر است
دست هایی را که صدها بت شکست
کس نمی بندد به غیر از بت پرست
او کلید فتح در مشت داشت
او زره در جنگها بی پشت داشت
ذوالفقار خون اگر بیرون کشد
مرگتان از خون مگر بیرون کشد
شاعر:علی انسانی
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
انتشارات: صبح امید