نمایش جزئیات
متن گریز روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها
وقتی حضرت رسول (ص) از دنیا رفت حضرت فاطمه (س) گریه میکرد و میفرمود : آه چه روز بدی دارم اولی می گفت : آری روز بدی در پیش داری من میگویم شاید اولی همین طور که از دفن پیامبر برمیگشت هی انگشت اشاره خود را (به علامت تهدید ) در هوا حرکت می داده و فکر میکرده و این جمله را باخود تکرار میکرده : آری روز بدی را در پیش داری !آری روز بدی را در پیش داری !آری ....این صحنه گذشت .......دستور حمله را او صادر کرد . یک وقت دیدند در خانه ی وی آتش گرفته است . با لگدی به در نیمه سوخته زد تازیانه و غلاف شمشیر به دست حمله کردند یکی تازیانه میزد یکی با غلاف شمشیر میزد دیگری سیلی می زد ......
در این غوغای وانفسا خدا صبرت دهد حیدر
میان فتنه اعدا خدا صبرت دهد حیدر
نباشد آتش محشر از این سوزنده تر هرگز
چو سوزد چهره ی زهراخداصبرت دهد حیدر
تو دیدی حال مادررا ندیدی طفل کوثر را
بگوید فضه با آوا خدا صبرت دهدحیدر
به هنگامی که کوته شد زدامان تو دست یار
شدی تنها تراز تنها خداصبرت دهد حیدر
به هنگامی که گیسویی پریشان بهرتو میشد
شدی شرمنده یا مولا خدا صبرت دهد حیدر
عزیزان تومیبینند چشمانت خجل میشد
شدی شرمنده یا مولا خدا صبرت دهد حیدر
مسلمان کرده ای مارا تو با دستی که دشمن بست
کشیدی رنج بهر ما خدا صبرت دهد حیدر
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست
انتشارات: صبح امید