حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج حسن خلج

روضه جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج حسن خلج

پاشو دخترت یه گوشه ذكر ِ ربنا گرفته

اولین بار ِ كه این طور دستش و بالا گرفته

برای خوب شدن تو ، به خدا رو زده زینب

با همین قد  كوچیكش، خونه جارو زده زینب

برای اینكه یه لحظه دیده وا كنی بخندی

نمی دونی با چه عشقی شونه بر مو زده زینب

ای بلند ِ آسمونی نمیشه پیشم بمونی

*علی داره التماس میكنه*

ای بلند ِ آسمونی نمیشه پیشم بمونی

گریه كن یه كم سبك شی

*فاطمه جان، هفتاد و پنج روز ِ بغضات رو نگه داشتی،هی گفتی علی خبر دار نشه،علی ناراحت نشه، علی ندونه چی شده به سر من*

گریه كن یه كم سبك شی بغضت و نذار تو سینه

گریه كن گریه عزیزم با علی بودن همینه

تو كه گفتی تو همیشه تو امیرالمؤمنینی

چرا چند وقت ِ كه دیگه روبرویم نمیشینی

پاشو راه برو یه خورده دل من آروم بگیره

نور چشمم نكنه از بعد كوچه نمی بینی

ای بلند ِ آسمونی نمیشه پیشم بمونی

*داره نماز می خونه،همین كه نمازش تموم شد،دید حسن این طرف،حسین این طرف ایستاده،شستش خبر دار شد یه اتفاقی افتاده، سرش رو بلند كرد،اینجا چیكار می كنید،چه خبره؟دید هردو آقازاده سرشون رو انداختن پایین،بابا به دادمون برس،اگه دیر كنی می ترسم مادرمون رو دیگه نبینی،چه جوری اومد بماند،چند بار تو راه زمین خورد،هی عبا پیچید دور پاش تا می اومد  بلند شه،یازهرا، خدا برا هیچ كی نیاره، از بیرون بیای ببینی عزیزت از دست رفته، از چهارچوب در وارد شد، دید یه ملافه رو صورت فاطمه كشیده شده،یه گوشه زینب كز كرده،خیره خیره داره نگاه میكنه،ام الكلثوم ِ دوساله هی دور این بستر می گرده، هی زیر لب میگه: وا اُما، وا اُما. اومد نشست كنار بستر، روضه ی من همین چند جمله،همتون رو به خدا سپردم،ان شاء الله یه روزی همین جا تو روضه ی مادرمون،همه ی ما دق كنیم و بمیریم، روزنامه ها بنویسن یه جایی چندین نفر همه با هم دق كردن،بعد همه میپرسن چی شده؟بعد توی تیتردرشت روزنامه ها می نویسن،اینها همه بی مادر بودن،اینها همشون مادراشون رو از دست دادن،كجا؟مدینه. چرا؟ تو كوچه یه بی حیا، یه نامرد،جلو مادرشون رو گرفته بود....یازهرا.... علی از چهارچوب در اومد تو نشست كنار بدن فاطمه ملافه رو كنار زد،دید هر دو درهای بهشت بسته شده،صدا زد مادر حسن! دید جواب نمیاد،مادر حسین!،دید خبری نیست،دختر رسو الله! كلید قلب زهرا رو علی میدونه، صدا زد:فاطمه من علی ام،من علی ام،چشماتو باز كن، من علی ام...*

.