نمایش جزئیات

روضه_ حضرت زهرا سلام الله علیها_کربلایی حسین سیب سرخی

روضه_ حضرت زهرا سلام الله علیها_کربلایی حسین سیب سرخی

دوباره باد شده بی قرار گیسویت شدند جمع ملائک مقیم در کویت

 *زهرا! *

تو امتحان نشده سربلند تاریخی تویی همان که خدا هم شده ثناگویت دخیل بسته فرشته به چادرت بانو!

*بی بی جان ما فرشته نیستیم،یه نخ چادرت رو به ما بده*

دخیل بسته فرشته به چادرت بانو! و مست کرده"صبا" را نسیم خوش بویت پیمبر از نفست بوی عشق می شنود به وجد آمده حیدر ز بانگ یاهویت چنان تجلی ماهی که حضرت خورشید گذاشته سرِ خود را به روی زانویت بهای عشق به حیدر چقدر سنگین است به پای عشق ورم کرده است بازویت بیا و محض گل روی مرتضی دیگر نگیر دست خودت را به روی پهلویت...

شاعر احسان نرگسی رضاپور

*زهرا! *

تو و خجالت خانه نشینی حیدر من و خجالت این قامتی که تا مانده سه ماهه پیر شدی، تا شدی، شکسته شدی ز یادگار پیمبر فقط صدا مانده

* التماس میکنه علی:زهرا مرو تو را به جان حیدر*

شکست حرمت من تا شکست پهلویت علی چه بی کس و بی یار و آشنا مانده تو می روی و خلاص از زمانه می گردی عزای چادر خاکی برای ما مانده تو می روی و برای حسین و زینب تو غمی به وسعت صحرای کربلا مانده قرار بعدی من با تو آن غروبی که حسین زخمی و تشنه به زیر پا مانده همان غروب ، که یک بی حیا در طمعِ ردا و پیرهن ، انگشتر و عبا مانده همان غروب پر از ماتمی که زینبمان به جستجوی تنی زیر نیزه ها مانده

شاعر:محمد حسین رحیمیان

*** خوشی ز عمر ندیده خدا نگهدارت صنوبری که خمیده خدا نگهدارت قرار بعدی ما کربلا زمان غروب کنار رأس بریده خدا نگهدارت

* چه ساعتی؟ " وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ" *

مادرش آمده گودال نچرخان بدنش استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم

* مادر یه طرف، خواهر یه طرف،یه گوشه ای هم دختراش،  وسط هم داره دست و پا میزنه حسین...*

.