نمایش جزئیات

روضه سنگین و جانسوز_ویژه فاطمیه_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _سید مهدی میرداماد

روضه سنگین و جانسوز_ویژه فاطمیه_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _سید مهدی میرداماد

*بزار اینطور بگم ... شعر خودش همه حرفا رو زده *...

دیو را با خانه ی انسیة الحورا چه کار

دود را با چشم خورشید جهان آرا چه کار

*داد میزنی ... صدای من به گوشت واضح نرسه *

دشمن و بیت ولایت ، هیزم و باغ بهشت

شعله ی آتش ، تو را با صورت زهرا چه کار

*لا اله الا الله ... خیلی این یه بیت منو سوزونده *

 

تازیانه شرم کن ، این دست دست فاطمه ست

ای فشار در ، تو را با عصمت زهرا چه کار

*یه جا دل دشمن مدینه سوخته اینجاست ... من روضم همینه ... یه جا دلش سوخت ... گفت تا صدای فاطمه رو شنیدم دلم به حال زهرا سوخت ... گفتم این زهراست پشت در ... من که با دختر پیغمبر کاری ندارم ... دلم به حالش سوخت ... ای نامرد ... اومدم عقب ... سه چهار قدم برگشت ... میگه برگشتم ... یه مرتبه یاد علی افتادم ... یه جمله میخوام بگم توروخدا دقت کنید ... من میگم کاش پات می‌شکست برنمیگشتی ... همون جلو در لگد میزدی ... زورش کمتر بود ... وقتی برگشت ... همه کینشو جمع کرد ... ( یا الله یا الله)

ببرمت کربلا ... من خیلی نمیتونم اینجا بمونم ... گرچه امشب شب مرگمم باشه خیالم راحته دیگه روضه ندارم،کربلا یه جا دشمن دلش به حال حسین سوخت ... کجا؟!اونجایی که بچشو رو دست گرفت ... ببین کجا رفتیما ... بیا با من ... بیاد هرکس کار داره ...همه گفتند بچه رو بگیرید سیرابش کنید ... لشکر بهم ریخت ... میخواستن بیان بچه رو بگیرند ...صدا زد حرمله ! ... کارو تموم کن ...ای حسین ...

به روی شانه ی بابا ، دوبار ذبح شدم

*دیگه برنمیگردم مدینه ... فقط با من بیا .. تا حالا نشنیدی ... هیچ شاعری این مضمون رو نیاورده ... خیلی عجیبه ... ذوق بیداد کرده ... هممون شنیدیم ... یکبار علی ذبح شد ... فَذَبَحوهُ مِنَ الاُذُنِ إلی الاُذُن ... اما ذوق این شاعر میگه ... از زبان علی اصغر ...*

 به روی شانه ی بابا ، دوبار ذبح شدم

دوبار مرگ عیان گشت در برابر من

*چرا دوبار ؟؟؟*

یکی دمی که فرو رفت در گلویم تیر

به روی شانه ی بابا ، شکافت حنجر من

*این یکبار ... دومیش بیچاره میکنه ...*

یک دمی که کشیدند تیر را بیرون

* (یا الله یا الله) تا تیرو کشید ، سر جدا شد ... بچه رو زیر عبا گذاشت*

.