حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مناجات و توسل بسیار جانسوز_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی (ره)

مناجات و توسل بسیار جانسوز_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها _مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی (ره)

توسل ما هم ، موجودی ست که آبرومند است ...

شاید آبرومند تر از او ما نداشته باشیم در بین اولیاء خدا ...

چون اینجور که برای ما نقل شده که عقل کُل یعنی صادرهٔ اول(پیامبر خدا) وقتی او بیاد خم بشه ، دستشو ببوسه ، ببینید این چقدر عظمت دارد ...

و در روایات داریم که ائمه اطهار علیهم السلام هروقت حاجتی داشتند ، چند مرتبه بلند میگفتند : یا فاطمه

مادرشون رو واسطه قرار می‌دادند ... میگفتند :یا فاطمه

علی علیه السلام بدن زهرارو تجهیز کرد ...

وقتی تمام شد ، مجلسی مینویسد :

*فَصَلّیٰ عَلَیهاٰ ... ثُمَّ صَلّیٰ رَکعَتَین ...*

نماز بر پیکر زهرا خوند ... اما بعدش دو رکعت نماز خوند ...

این کی بود که‌ دعائی عمل کرد ! ... *إستَعینوا بِالصَبرِ وَ الصَلاة*

مگه علی علیه السلام میتونه جنازه رو بذاره توی قبر ...

دستش میره !؟! ... نه ...

اینجا علی علیه السلام هنگامی که خواست دفن کنه زهرارو ، دوتا خطاب داره ...

یه خطاب به خدا میکنه ... مجلسی مینویسد ...

*وَ رَفَعَ یَدَیه إلی السَماء ...*

قبل از آن که جنازه رو دفن کنه ، دستاشو رو به آسمان بلند کرد ...

*فَنادیٰ هٰذه بِنتُ نَبِیّک فاطمه ...*

خدا ... این دختر پیغمبرت فاطمه هستا ...

*أخرَجتَها مِنَ الظُلُماتِ إلی النور ...*

از این دنیای تاریک به سوی آن نشئه ی روشن ، تو بردیش ...

بعد جنازه رو برداشت ، وارد قبر کرد ... یه وقت میبینیم خطاب علی عوض شد ... مخاطبش دیگه خدا نیست ...

میگه ... *ألسَّلاٰمُ عَلَیکَ یاٰ رَسولَ اللّٰه ... عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِی جِوَارِكَ ....*

چطور شد ! به پیغمبر سلام میکنه ... اونائی که اهل معرفتند میگن دستهای پیغمبر رو ، علی علیه السلام تَمَثُّلش رو دید ... کأنه پیغمبر دستهارو آورده تا دخترشو بگیره ...

تا چشمش افتاد ، دستهارو شناخت ...

*السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِی جِوَارِكَ ...*

بسیار خب ... سلام داد از طرف خودش ، از طرف دختر پیامبر ...

میدونی جمله بعد چی گفت ...

گفت : ... *قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِكَ صَبْرِی ...*

یعنی علی که کانون صبر بود ... استوانه صبر بود ... میگه یارسول الله ... دیگه صبر علی کم شد ...

جمله بعد ...

*فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ ...*

ای پیغمبر ... امانتت رو بهت تحویل دادما ...

اینجاست که خیلیا میگن ... میگن تحویل دادی ولی اون امانتی نبودا ... این با اون تفاوت داشتا ...

جمله بعد ...

*أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ ...*

یا رسول الله ... اندوه علی دیگه پایان پذیر نیست ... شبِ علی دیگه هیچوقت پایان نداره ... یعنی تمام زندگی علی پر از حزن و اندوه و تاریکی ست ...

بعد شروع کرد این جمله رو گفت ...

*وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا ... فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ  ...*

یا رسول الله ... میدونی امت جمع شدند !؟ ... خبراشو  زهرا بهت میگه چیکار کردن ... میدونی چیکار کردن !؟ ...

یا زهرا ....

.