نمایش جزئیات
زمزمه و روضه جانسوز _ ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج حسن خلج
بشین خونه رو آبُ جارو نکن
بذار زخمِ پهلوت بهتر بشه
خودم از پسِ غربتم بر میام
نمیخوام چشات واسه من تر بشه
*فاطمه اینجوری گریه نکن ....*
یکم درد داری ، میدونم عزیز
با این دردا باید مدارا کنی
در خونه مونو عوض میکنم
به شرطی نیایی ، در و واکنی
نمیتونم از کوچه مون رد بشم
چیکار کرده این کوچه با روحِ من
یه عمره ازت شرمسارم عزیز
منو بسته بودن تو رو میزدن ...
*گفت فاطمه جانم ... دعا کن عمرم خیلی طولانی نشه ...
میخوام بگم علی جان غیرت اللهی میدونم ، در عینِ قدرت اللهی مجبور شدی سکوت کنی می دونم ... جلو چشمت دست درازی کردن می دونم ...
اما میخوام بگم علی جان شما یک نفر از ناموست کتک خورد ... کجا بودی کربلا ... هشتاد و چهار زن و بچه ... هر کدوم یه طرف میدویدن ... خیمه ها میسوزه ... حسین تو گودال افتاده ... زینب از بالایِ بلندی ... دورِ گودال حلقه زدن ...*
نگاهت رو این روزا از من نگیر
تو عطرِ نجیبِ بهشتی برام
خودت داری میری ولی پشتِ در
دو خط یادگاری نوشتی برام
نوشتی شبا تشنه میشه حسین
همین غصه داره تو رو میکشه
نوشتی ظریفِ ، شبیه گله
حواست بهش باشه پرپر نشه
واسه مرد خونه نشینی بده
دعا کن واسه تلخی لحظه هام
دعاکن بتونم تحمل کنم
دعاکن نمونم دعا کن بیام
شاعر : حامد عسکری
.