نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایام هجوم به خانۀ وحی و ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی

روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایام هجوم به خانۀ وحی و ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی

امشب میخوام برم درخونۀ یه آقایی که همه رو بیچاره کرده .. گفتم آقا… اشتباه گفتم ، در خونۀ یه کسی که به دنیا نیومده .. ولی دنیا رو بیچاره کرده ...*

قرار بود که مثل حسن پسر باشی

عصایِ دست من و پیریِ پدر باشی

تو دیدی و حسنم دید رنجِ مادر را

خدا کند ز برادر صبورتر باشی

ببخش مادر خود را که با خودت آورد

بنا نبود که آن روز پشت در باشی

هنوز زیر کسا جایِ خالی‌ات پیداست

قرار بود و نشد آخرین نفر باشی ...

*ببخشید من اینطوری حرف میزنم، ان شاالله لال بشم ...زنِ باردار حتی صدای بلند هم نباید بشنوه... چقدر بهت گفتم نرو ...*

حوریۀ علی بدنت را عقب بکش ...

*همچین که اومد پشت در ، اون نانجیب یه نعره‌ای زد ... خودِ نامردش نوشته برا معاویه لعنت‌الله‌علیه ؛ می‌شنیدم صدایِ نفسهایِ فاطمه رو ... می‌دونستم الان کی پشت دره ... میدونستم باردارِ ... امیرالمؤمنین تو این دو سه ماهی که فاطمه ش زنده بود خیلی خجالت میکشید ... هی میگفت علی رو حلال کن ...*

علی رو حلال کن ، به حالت جفا شد

علی رو حلال کن ، که بچه‌ ت فدا شد

علی رو حلال کن ، برایِ همون روز

که پایِ مغیره ، به این خونه وا شد ...

علی رو حلال کن ، واسه زخم بازوت

علی رو حلال کن ، واسه درد پهلوت

علی رو حلال کن ، واسه دست بسته ش

نتونست که برداره اون در رو از روت ...

*بریم کربلا ....؟...*

علی رو نیگا کن ، چی از من گذاشتی

تو قلبم غم و داغِ رفتن گذاشتی

چرا تویِ اون بقچه که دادی زینب

کنار کفن‌ها ، یه پیرهن گذاشتی ...

حسین....

.