نمایش جزئیات
مناجات و روضه شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
راندنِ درماندگان،اصلاً نمی آید به تو جز عطا ای آسمان،اصلاً نمی آید به تو دلشکسته آمدم،سویت پناه آورده ام دل شکستن بی گمان،اصلاً نمی آید به تو من سرم خورده به سنگ و ناتوان برگشته ام قهر با این ناتوان،اصلاً نمی آید به تو حق من این است رسوایم کنی با این وجود حضرت صاحب زمان،اصلاً نمی آید به تو ... ما عزادارانِ زهراییم، پس با این حساب بستن در رویمان،اصلاً نمی آید به تو .
. دید، حیدر همسرش را مو پریشان، ناله زد: ای بهارِ من، خزان اصلاً نمی آید به تو تو ستونِ لشکرِ مردِ غریبِ یثربی فاطمه! قد کمان،اصلاً نمی آید به تو دید زینب چوب را روی لبان یار گفت ای برادر خیزران،اصلاً نمی آید به تو باید چگونه بشکند بغض گلو را مردی که نامش خم کند پشت عدو را دستان ساقی بسته شد بعدش شکستند در پیش چشمش زیر دست و پا سبو را در چهره اش پیداست این غم را که زهرا از او نهان کرده است چندین هفته رو را *این همون علیِ که تا الان،یک به یک، به بچه ها اعلام کرده:آروم گریه کنید،نکنه صدا گریه ی شما رو بشنوند،مادرتون وصیت کرده کسی نفهمه...حالا اسماء داره نگاش میکنه...* سر روی دیوار غریبی،ناله می زد حالا که فهمیدست اسرار مگو را هق هق،صدای گریه،وقت شستن دست هق هق،صدای گریه،آن وقتی که مو را ... *تاره رویِ کبود معلوم شد...* با آب بی معنی است کوثر را بشویند آری علی با اشکهایش شست او را *همه ی روضه های امشب یه طرف،همین یه مصرع،جا داره دوستای مولا باهاش فریاد بزنن...* خیبر شکن را داغ پهلویی شکسته دیگر نیازی نیست تا بغضی گلو را ... *یه عمری دشمنا منتظر بودن علی زانوهاش بلرزه،حالا وقتی داره آب می ریزه،تا گفت: "بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله" دست بابا داره میلرزه...* ریحانه ی من چه بر سرت آورده اند صد بغض به آه همسرت آورده اند غسل تنت از من چقدر وقت گرفت یعنی چه به روز پیكرت آورده اند با دیدن جسمت بدنم می لرزد با شستن پهلوت تنم می لرزد با شستن زخم كوچه های نیلی ای فاطمه دارد حسنم می لرزد *تا حالا از من مخفی کرده بود،بدنش داره میلرزه،الان بابام از همه چی با خبر میشه...* چشمم به غمِ هماره ات افتاده بر چشمِ پر از ستاره ات افتاده وقتی كه رسید دست من فهمیدم در كوچه دو گوشواره ات افتاده .