نمایش جزئیات
روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ به نفس حاج سید مهدی میرداماد
نه بوی مشک، نه چون بوی نافۀ ختن است
نه بوی یاسمن استُ ، نه بوی یاسِ من است
نه بوی چادر خاکی ، نه عطر آن گودال
بقیع؛ روضۀ مکشوفِ کوچه و زدن است
*ان شالله روزی بشه بریم مدینه اونجا ناله بزنیم و گریه کنیم .. بریم پشتِ بقیع روضۀ مادرمونُ بخوانیم .. آخه مادرِ ما خیلی خورده زمین .. الله اکبر .. بگم صدا ناله ت بلند شه ... آخه حرف از زمین خوردن شد .. خیلی ها زمین خوردن .. اما من میگم اگه همۀ عالم زمین بخورن خدا نکنه مرد زمین بخوره جلو چشمِ بچه هاش .. اون صحنه ای که مرحومِ محدثِ قمی تو بیتُ الاحزان میگه ، خیلی هضمش سخته .. آخه طرفِ مقابلمون علیِ ... دلدُل سوارِ عربِ .. قهرمانِ بدر و خیبر و احزابِ .. طرف مقبالمون کسیِ که یه روز نود تا زخم خورده خم به ابرو نیاورده .. چه اتفاقی افتاد ، یه خبر کاری کرد مولایِ ما به این روز بی افته .. یه خبر .. مرحومِ محدثِ قمی میگه بچه هاش اومدن جلو درِ مسجد ، تا دید بچه هاش آشفته ان ، پریشانن ؛ چی شده بابا ؟ حسنین گفتن بیا بابا بی مادر شدیم .. نوشتن : فَسَقَطَ عَلَى وَجْهِ ...
علی با صورت افتاد رو زمین ... یه خبر کاری کرد علی با صورت افتاد رو زمین .. آه ... بریم کربلا .. بویِ محرم از الان دیگه کم کم شنیده میشه .. یه خبر کاری کرد علی جلو مسجد با صورت خورد زمین .. کربلا .. یه صدایِ ناله ، با حسین همین کارُ کرد ... کجا ؟؟؟ تا صدا علی اکبرُ شنید .... فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ (ع) عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ ... اربابِ منو شما با صورت افتاد رو خاک ... دیگه زانوش رمق نداشت ..
نمیدونم برم جلوتر یا نه ؟ با ناله ت منو یاری کن فرجِ امام زمانمون .. میخوام بگم امیرالمومنین مردِ جنگِ ، سردارِ خیبر دیده و بدر دیده بود ، تو زمینِ صاف و هموار و کوچه هی خورد زمین هی بلند شد .. اما کربلا .. یه زنی تو سراشیبیِ گودال ، چادر به سر .. میدید حسینشُ دارن میکشن ... وای ... ای حسین ...*
زینتِ دوشِ نبی رویِ زمین جای تو نیست ..
ای حسین ....
.