نمایش جزئیات
میلادامام حسن عسگری علیه السلام حاج محمد فراهانی
می وزد طرفه نسیمی که دم روحانیست
همه جا جلوه یار و همه جا نورانیست
شب وجد و شب شادی، شب مدحت خوانیست
هشتمین روز همایون ربیع الثّانیست
از محیط عظمت گوهر زهرا آمد
البشاره حسن دیگر زهرا آمد
آمد از برج ولایت قمر یازدهم
یا ز دریای امامت گهر یازدهم
یا ز سینای نبوّت شجر یازدهم
حجّت یازدهم دادگر یازدهم
خرّم این گلشن توحید و گل یاسمنش
می برد دل ز همه حسن حسن در حسنش
این پسر کیست که پیر خردش خاک در است
به خدا از همه خوبان جهان خوب تر است
این پسر آینه ی طلعت خیر البشر است
بشنوید این پدر حجّت ثانی عشر است
صلوات همه بر ماه جمال پدرش
پدر و مادر من باد فدای پسرش
عسکر او مَلک و حوری و جنّ و بشرند
پرتوی از رخ او اختر و شمس و قمرند
خلق عالم به گدایّی درش مفتخرند
همه خوبان جهان منتِظر منتَظرند
منتظر کیست همان حجّت ثانی عشر است
یوسف فاطمه مهدی، خلف این پسر است
اهل معنی ولی ذوالمننش می خوانند
اختران جمله مه انجمنش می خوانند
عارفان واقف سّر و علنش می خوانند
پای تا سر همه حُسن و حسنش می خوانند
سر و قد، ماه جبین، گلرخ و شیرین دهن است
حسن است این حسن است ....
دیده را فیض ملاقات حق از دیدارش
مِهر افتاده به خاک قدم زوّارش
همه دم ذکر خدا بر لب گوهر بارش
همه جا سامره با یاد گل رخسارش
ملک پهناور هستی به قدومش گلشن
دیدۀ حضرت هادی به جمالش روشن
از ازل آب و گلم گفت : که من کوثری ام
فاطمی دین و حسینی ، حسنی ، حیدری ام
همه ی دلخوشی ام ای گل زهرا این است
که خوش اقبال از این مرحمت داوری ام
چه کسی مثل من دل شده دلبر دارد ؟
چه کسی مثل تو ای دوست کند دلبری ام ؟
من که مجنونم و آشفته – تورا می خوانم
سر بازار غمت-یوسف من – مشتری ام
به همه نسل بنی فاطمه سوگند که من
تا صف حشر بگویم که علی اکبری ام
سر در قصر بهشتی دلم بنوشتند
که مسلمان مرام حسن عسگری ام
چون حسن داده مرا وعده دیدار و وصال
آری آری بخداکف زدن اینجاست حلال
ابو هاشم جعفرى می گه: دستم تنگ بود خواستم به آقام بگم اما خجالت کشیدم شرم کردم؛ تو همین فکر بودم رسیدم حجره، خانمم گفت: ببین آقات چی نوشته؛ نامه رو گرفتم دیدم آقا فرمودن: «اگه از ما چیزی می خوای بگو خجالت نکش، ما به شما تفضل می کنیم» من چند دینار می خواستم اما آقا همراه با این نامه صد دینار برا من فرستاده بودن
.