نمایش جزئیات
وقتی دلم کنار ضریح تو جا گرفت
وقتی دلم کنار ضریح تو جا گرفت
نوری ز فیض کوثر حسن شما گرفت
یادم نمی رود که ز الطاف مرقدت
هر بار قلب مرده ترینم شفا گرفت
از ابتدا که شیعه ی عشق شما شدم
فهمیدم که چشم تو خانم مرا گرفت
هر صبح بر مناره ی تو بوسه زد نسیم
که از کرامت حرم تو صفا گرفت
وقتی به صحن آیینه ات آمدم
دلم رنگی به صافی دل آیینه ها گرفت
همواره آسمان حریم تو آبی است
از بس که صبح گنبد تو آفتابی است
از مرقدت شمیم مناجات می رسد
در دامنت توسل حاجات می رسد
وقتی که خاک بوسه حریم تو می شوم
دستم به چشمای کرامات می رسد
حق گفته اند فاطمه ی دومین تویی
این گفته ام چگونه به اثبات می رسد
از بس که از ضریح شما بر مشام جان
عطر مزار مادر سادات می رسد
دیگر چه احتیاج به مهتاب و آفتاب
تا نور گنبدت به سماوات می رسد
گل داده است غنچه ی گلدان آیینه
دل آشیان گرفته در ایوان آیینه
دست کریم و سفره ی خیرت کثیرتر
هرگز ندیده ایم ز تو دست گیر تر
نائل به فیض کسب مقامات می شود
در محضر تو هرکه شود سر به زیر تر
می گفت شاعری که بهشت است مرقدت
نه نه بهشت نه به خدا بی نظیرتر
گل پوش می شود حرم آسمانیت
با فرشی از دو بال ملائک حریرتر
با مقدم تو باغ بهار است هر کجا
حتی هزار مرتبه از قم کویرتر
نقش بهار در حرمت بسته می شود
گل مات گل عذاری گلدسته می شود
از نسل کوثری که شد این شورزارها
از برکت حضور شما چشمه سارها
در سایه ی تو جلوه ی خورشید پا گرفت
این انقلاب از تو و این افتخار ها
صبحی اگر دمیده ز نور نگاه توست
رونق نداشت بی تو در اینجا بهارها
از بس سبد سبد گل ایمان چکیده است
از آسمان لطف تو بر کوچه سارها
از سفره های جود تو احسان گرفته ام
همواره زائران تو و همجوارها
این سایه را تو بر سر من مستدام کن
با جلوه های معرفتت آشنام کن
اخه آسیه آمده به زیارت به سمت نیل
یا از حجاز می رسدت از همسر خلیل
از شرق و غرب عالم امکان رسیده اند
امشب به دست بوسیتان بانوان ایل
دیگر عجیب نیست اگر جا گرفته اند
حتی فرشته های مقرب چو جبرئیل
امشب به سینه آرزویی موج می زند
بانو اگر ضریح تو را بسته ام دخیل
چشم امید ما همه بر دست های توست
فردا که می رسد همه جا بانگ الرحیل
آسوده خاطران هیاهوی محشری
تا زائران دختر موسی بن جعفری
تنها نه نامه های شفاعت به دست توست
شفاعت جنت به دست توست
مریم ترین عفیفه و قدسیه ای شما
معصومه ای و کوکب عصمت به دست توست
هر شب دخیل پنجره هایت هزار دل
آخر کلید های اجابت به دست توست
پر می زند به سینه ی من شوق کربلا
بانوی من جواز زیارت به دست توست