حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز اجرا شده شبِ شهادتِ حضرت معصومه سلام الله علیها به نفسِ حاج حیدر خمسه

روضه و توسل جانسوز اجرا شده شبِ شهادتِ حضرت معصومه سلام الله علیها به نفسِ حاج حیدر خمسه

اللهمَّ صلِّ علی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبَویَّةِ، والصّولَةِ الحَیدَریّةِ، والعِصمَةِ الفاطِمیَّةِ، والحِلمِ الحسَنیَّةِ، والشُّجاعَةِ الحُسَینیَّةِ

بر وادیِ وصال بر این دل نوا دهید

با اشک دیده سینۀ ما را جلا دهید

یک‌بار هم زِ لطف قدم‌ رنجه‌ای کنید

بر نوکرانِ بی ‌سر و پا هم بها دهید

*(یعنی چی؟) یعنی آقاجان ، خو اونایی که سر به راهن تکلیفشون معلومه .. اگه سراغِ ما بیای خیلیِ .. یعنی آقا ، یه بارم ضرر بده .. همش که نباید سود باشه .. طوری نیست یه بارم به ما منت بزار .. راهِ دوری نمیره .. من نمک نشناس نیستم .. میرم به همه میگم منم نگاه کردی .. آدم درستی نیستم ولی نونم حلالِ .. یه بارم سرِ سفرۀ گدا بیچاره ها بیا .. آقا ، زیاده خواه نیستم .. دوست دارم .. جهنمی بشم ، بهتر از اینیِ که تو منو نخوای .. دیدی تبلیغ میزنن یه مسئولی پایینِ یه شهر می خواد بره اونایی که وضعشون ضعیفه میشینن نامه مینویسن .. میگن هر طور شده اینو میدم . گره هاشُ مینویسه ، مودب میگه قدمون برکت داشته برا ما .. آقا ، از وقتی شنیدم قرارِ بیای ، هر هفته میشینم دردامو میشمارم هی میگم بیا .. اما اگه راستشو بخوای خودتُ فقط می خوام ..*

سر بر کنیم و منتظر مقدم شما

منت دهید و کلبۀ ما را صفا دهید

*خبر اومد تو نیشابور ، قرارِ امام رضا بیاد همۀ مردم جمع شدن .. بریم استقبالِ امام رضا .. یه پیرزنِ عجوز ، عاشقِ امام رضا خبر آوردن پاشو مرادت داره میاد  ، گفت من که پا ندارم بیام .. همۀ شهر رفتن دلِ این پیرزن موند ، هی میگفت کاش پا داشتم میرفتم از دور پسرِ زهرا رو میدیدم .. بزرگ و کوچیک اومدن خدمتِ آقا قدمتون به سرِ چشم ، آقا فرمود یکی منتظرمِ .. دنبالِ آقا راه افتادن کوچه به کوچه ، رسیدن دم درِ خونۀ پیرزنِ .. یه بار از ته دل صداش کنی آقا میاد .. یعنی میشه ما میبینم اون روزُ ..بزار روضه بخونم داد بزنی ..امام رضا برا خواهرت مجلس عزا گرفتیم .. یا جواد الائمه برا عمه جانتون روضه گرفتیم .. این مجلس با اون مجلسی که تو شام برا عمه تون گرفتن خیلی فرق داره .. اینجا به گریه ها گریه می کنن .. اما تو شام هر چی صدا گریه ها بالا .. قهقه ها بالاتر میرفت ..

دخترِ حرمله چه مغرور است

از رویِ بام دست تکان میداد

با خبر بود من یتیم شدم

پدرش را به من نشان میداد ..*

یک گوشۀ نگاهِ شما کیمیا کند

*بابا جواب سلامِ رسولم نمی دادن .. رسولِ ترک . همه شنیدید ما خیلی وقتا دلمون به اینا خوشِ .. آخ یه نگاه کردن بهش .. میگن هر مسجدی میرفت وایمیستاد نماز میخوند ، چته رسول ؟ میگفت عوضِ همه سرکشیام هرجا میرم سر میزارم رو زمین ، در و دیوارِ اون مسجد شهادت بدن رسول آدم شد .. اگه یه دونه از اون نگاه ها به من بندازی قولت میدم تا آخرِ عمرم این قلادۀ نوکری رو بر ندارم ..*

 یک گوشۀ نگاهِ شما کیمیا کند

بر خاکِ پایِ خویش عیار طلا دهید

خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند

فیضِ غلامیِ حرم خود به ما دهید

شاعر : قاسم نعمتی

حسین .. دلم یه کربلا میخواد ..

حسین .. یه گنبدِ طلا میخواد

حسین .. دلم امام رضا میخواد ..

.
ما گدایانِ قم و شهر خراسان هستیم
عاشقُ دربه در و بی سر و سامان هستیم
خاک زیر قدم ذریۀ زهراییم
نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم
نوکر حلقه به گوشیم همه می دانند
خاکبوسان دَرِ بیت کریمان هستیم
سائلِ طایفۀ حضرتِ کاظم شده ایم
فاطمه کرده نظر ، شیعه ایران هستیم
عاقبت ، عاقبت ما بشود ختم به خیر
حاجیانِ حرم خواهرِ سلطان هستیم
 
کفترِ مشهد و قم شد دل آوارۀ ما
زینب ضامن آهوست همه کارۀ ما
 
*بی بی جانم .. کاش زینبم میومد قم ..کاش بی بی هم میومد ایران ..*
 
ما گدایان تو هستیم سعادت داریم
از کرامات تو بانوست که قیمت داریم
کرمت کاسۀ ما را نگذارد خالی
بده در راهِ خدا باز که حاجت داریم
ما گنه کار ، گنه کار ، گنه کار ، اما
روز محشر زِ تو امّید شفاعت داریم
بینِ این طایفۀ آینه ها بعدِ حسین
جور دیگر به رضایِ تو ارادت داریم
هر که دارد به جهان عادتی و اخلاقی
ما به بوسیدنِ درگاه تو عادت داریم
 
دلِ وابسته به تو خانۀ امّید شود
هر که شد خادم تو مرجع تقلید شود
 
آمدی شد همه قم یاورِ تو ، شکر خدا
خاکی و پاره نشد معجر تو ، شکر خدا
آمد اشکِ تو ز دوریِ برادر اما
کس نخندید به چشم تر تو ، شکر خدا
مردم قم همه خوبند نریزند زِ بام
آتش و سنگ به رویِ سر تو ، شکر خدا
به سری نیست درین شهر ولایی فکرِ
غارتِ زیور و انگشتر تو ، شکر خدا
آمدی و کسی از مرد و زن شهر نداشت
قصد توهین به تو و دلبر تو ، شکر خدا
غصۀ زینب کبری و چهل روز عذاب
بین این شهر نیامد سر تو ، شکر خدا
 
زینب و کوفه و اشرار امان از این غم
زینب و تشت و سر یار امان از این غم
 
شاعر : محمدحسین رحیمیان
.