نمایش جزئیات
مادر یتیمان
عـلی چون جسم زهرا را کفن کرد
شــــقایق را نهان در یاسمن کرد
دو نـــــور دیده اش از راه رسیدند
بـــــــه زاری جانب مادر دویدند
که ای مــــــادر یتیمانت به بر گیر
ز رافت جوجه هایت زیر پر گیر
چــــــه شد اینک دلت از ما رمیده
چـــــــــرا افکنده ای ما را ز دیده
خـــــود افکندند بر آن دو ماه پاره
بـــــــیامد در بدن روحش دوباره
ز عـــــــشق روی آن دو ماه پاره
بـــــــیامد در بدن روحش دوباره
بـــغل بگشود و در آغوششان بُرد
چـــنان نالید کز سر هوششان برد
کـــــــــه نا گه ز آسمان آمد ندایی
کــــــــــه ای والی مُلک کبریایی
ز شــاخ گل بکن دور این دو بلبل
کـــــــــــه از افغانشان افتاده غُلغُل
<شمس تهرانی>