مدح _ حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها _ حاج حسین سازور

سائلم برسفره اى كه سفره دارش فاطمه است

هركه مى آید كنار آن كنارش فاطمه است

معنى خیر كثیر این است،اگر لطف خدا

برزمین جاریست قطعاً آبشارش فاطمه است

شرط پیغمبرشدن بوسه به دست فاطمه است

تاج پیغمبر نگین افتخارش فاطمه است

گر به كعبه رو نمودم زادگاه مرتضى است

گر به كعبه تكیه كردم مستجارش فاطمه است

(مى شود فهمید از طرز مناجات شبش

هركه شد عبد خدا پروردگارش فاطمه است)

فاطمه قبرى نمى خواهد نجف وقتى كه هست

مرتضى نقش روى سنگ مزارش فاطمه است

*همه ی هستی علی ، زهرا " رکن علی ،علی خودش رکن کائناته، یعنی همه ی کائنات افتاده ی خاک علی اند ، اما علی می گه رکن من زهراست *

فاطمه قبرى نمى خواهد نجف وقتى كه هست

مرتضى نقش روى سنگ مزارش فاطمه است

پنج بار از آن كسا خورشید اگر بیرون زده

مطمئنا منشاء هر پنج بارش فاطمه است

به تلافى دویدن هاى بین كوچه اش

ناقه اى دارد قیامت كه سوارش فاطمه است

هركه اینجا نوكرى كرده خیالش راحت است

آنكه محشر مى دود دنبال كارش فاطمه است

*ما ها که محشر نمی تونیم حرکت کنیم ، اما می بینیم ان شاالله با همون حالش ،با همون وضعی که فقط علی دیده، حسن دیده ،حسین دیده، با همون وضعش دونه دونه میاد شیعیان و دوستانش و جدا می کنه ، آنقدر بی بی تو محشر می گرده روایت می خونم یه نفر نیست یا فاطمه گفته باشه تو محشر معطل بشه*

هركه اینجا نوكرى كرده خیالش راحت است

آنكه محشر مى دود دنبال كارش فاطمه است

آنكه در وقت اسیرى با سلاح خطبه اش

كوفه را ساكت نمود ، آموزگارش فاطمه است

زور بازویش چهل تن را به زانو مى زند

حیدر تنها سپاه استوارش فاطمه است

مى چكد از دامنش خون، مى چكد اشك از رخش

باغ سرسبز ولایت لاله زارش فاطمه است

محسنى كه ثلثى از سادات مى ماندند از او

پشت آن دیوار حالا سوگوارش فاطمه است....

.