نمایش جزئیات
واگویه خوانی و توسل به امام زمان روحی له الفدا با نوایِ گرم کربلایی سید رضا نریمانی
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِي لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ «اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً» دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست اصلاً برایِ آمدنش بیقرار نیست گیرم رسید روزِ وصالش چه فایده؟! وقتی که دل به شوقِ وصالش دچار نیست *من هنوز آماده نیستم .. اصلاً فکر کردی اگه امام زمان برسه و خواب باشیم وای بر من .. صدا میزنه انا المهدی آقام بلند بشه أنا الإمام القائم أنا الصمصام الْمُنْتَقِم .. من هنوز گیرِ محبت دنیام .. مگه کربلا نبود گفت اقا من برم به زن و بچه م برسم و برگردم .. تا اومد دیگه کار از کار گذشته بود .. نکنه آقام بیاد من نرسم به امام زمانم .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم.. یه سحر شده از خواب بلند شی بگی خدا آقامُ میخوام ؟!.. چه سحرهایی امام زمان برا من و تو بلند میشه ولی من خوابم ، غافلم .. بیاید با آقا قرار بزاریم سحرها بلند شیم آقا رو یاد کنیم .. اون عالم بزرگوار تو عالم مکاشفه بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها رو مشاهده کردند بی بی فرموده اند تو زمانِ منه فاطمه علی غریب بود ، کار به جایی میرسید دستِ ما رو می گرفت درِ خونۀ انصار میزد .. مگه یادتون رفته پیغمبر دستِ منو بالا برد فرمود جانشینش منم؟!.. ولی هیچ کسی جوابِ علی رو نمیداد همه تنهاش گذاشتن .. الان تو زمانِ شما پسرم غریبه ، بی کسه .. نکنه آقا امشب بیاد دنبال یار بگرده چهار تا یارم نتونه از ما پیدا کنه و دستِ خالی بره .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم من مالِ تو ام یابن الزهرا ..* روزی هزار بار دلش را شکستهام این گونه زیستن، اَدبِ انتظار نیست همسایهای گرسنه و اهلِ محله خواب یعنی در این محله کسی سفرهدار نیست؟! آخر چقدر در پی دنیا دویدهایم؟! باور کنیم حرص زدن افتخار نیست امروز اگر که توبه نکردم چه میکنم فردا که زیرِ خاک مرا اختیار نیست؟! ای دل به هوش باش، ببین چرخِ روزگار خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد گریه برای عاشق دلداده عار نیست یا صاحب الزمان .. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ الا ای نازنینُم کی میآیی گلِ خیمهنشینُم کی میآیی بیا تا عمرِ ما رونق بگیرد عزیزِ مَهجبینم کی میآیی غم عشقت بیابونپرورُم کرد هوایِ وصل بیبال و پرم کرد به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری طرفهخاکی بر سرم کرد نمیدونم دلُم دیوونۀ کیست اسیرِ نرگس مستونۀ کیست نمیدونم دل سرگشتۀ مو کجا میگردد و در خونۀ کیست مُو که افسرده حالم، چون ننالُم شکسته پر و بالم، چون ننالُم همه گویند زینب ناله کم کن تو آیی در خیالُم، چون ننالُم .