نمایش جزئیات
مدح و توسل تقدیم به حضرت امام جواد علیه السلام به نفس حاج حسین سازور
زیر قدمت بند دل ماست که گیرست بهتر بنویسم دل ما عبد و اسیر است هر کس به تو دل داد محال است نگوید از هرچه دلش غیر تماشای تو سیر است «ای تیر غمت را دل عشاق نشانه» دام است نگاه تو و ابروی تو تیر است از نام و نشان و نسب ما چو بخواهید مائیم گدا و پسر شاه امیر است شهزاده جودی تو که در وصف تو گفتند: هر لحظه و هر ثانیه در فکر فقیر است عالم همه دورِ سر تو گرم طوافند افلاک کنارِ وَجناتِ تو حقیر است
جانم به فدایِ تو و دستان کریمت شاهیم سر سفرۀ احسان قدیمت
بند دلم از گیسوی تو واشدنی نیست دوری ز تو هیهات ، به مولا شدنی نیست آن دل که نشد بسته به خالِ لبت ای دوست دل نیست، خرابه ست، وَ احیا شدنی نیست گشتیم و گشتیم و گشتیم، و گشتیم والله که مانند تو پیدا شدنی نیست از برکت رویِ تو شده گندم ما نان بی برکت تو حاجتِ ماها شدنی نیست بدجور نمک گیر توأم حضرتِ باران افتاده دلم پایِ تو و پاشدنی نیست
ای جود و کرامت نَمی از لطف نگاهت دریاب گدایی که نشسته سر راهت
پیداست نشان تو به هر جایِ خراسان پس لذت محض است تماشایِ خراسان از روز ازل یاد گرفتیم بگوئیم مائیم گرفتار و گداهای خراسان جز بر علی و آل علی دل نسپردیم دادیم دلِ خویش به آقایِ خراسان هر چند کبوتر نه، ولی شکر که هستیم جاروکش و درباریِ مولای خراسان از باب تو رفتیم و به لطف تو گرفتیم حاجات خود از محضر بابایِ خراسان دلتنگ تماشای بهشتیم و نشستیم در پیش تو لبریزِ تمنای خراسان
دردیم، ز رحمت بده این بار دوا را امضا بزن این بار شما مشهد ما را
«اَبرویِ تو پیوسته به هم خوف و رجا را» چشم تو به تصویر کشیده است خدا را مُهر از لب آن شیشۀ پر معجزه بردار بگذار معطر کند عطرت همه جا را هم عشق شمائید وَ هم حضرتِ معشوق داده است خداوند به ما درد و دوا را ای برکت باران زتو ، از شوق در آورد لبخند دل انگیز لبت اشک رضا را یاد حرمت شعر مرا باز عوض کرد انداخت میان دلم این حال و هوا را مثل تو جوانند شهیدان خمینی کرده است دعای تو اجابت شهدا را
از لطف تو در راه حسینیم همیشه پای علم پیر خمینیم همیشه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای سومین محمد این خانه السلام ای سائلِ تو عاقل و دیوانه السلام ای صاحب کرامت جانانه السلام عیسی مسیح، حضرت ریحانه السلام تو آمدی و دشمن دین ناامید شد بارِ دگر امام رضا روسفید شد
ای نایب امام رضا ، حضرت جواد یابن الرئوف ! شاهِ وفا ! حضرت جواد پروردگارِ جود و عطا ، حضرت جواد دریاب روزگارِ مرا ، حضرت جواد
عمریست زیر دین جواد الائمه ام محتاج کاظمین جواد الائمه ام
در کودکیت پیر زمین و زمان شدی آقا نهم ستارۀ این آسمان شدی امید آخر همه بیچارگان شدی بالاتر از توقع ما مهربان شدی
آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند باید که خاک را به نظر کیمیا کنند
«شاعر: محمد حسین رحیمیان»
.