نمایش جزئیات
روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها به نفس حاج میثم مطیعی
همه رفتند و من جا ماندم اي دوست ز بخت بد به دنيا ماندم اي دوست چرا رفتي مرا با خود نبردي ببين بعد از تو تنها ماندم اي دوست * داره با برادر حرف میزنه،روزِ وفاتِ حضرت زینب سلام الله علیهاست، حاج قاسم سلیمانی فیض ببره،حاج قاسم! از اون روزی که رفتی دیگه هیچی بر وِفق مُراد نیست، همه ی شهدایِ مدافعِ حرم فیض ببرن...* همه رفتند و من جا ماندم اي دوست ز بخت بد به دنيا ماندم اي دوست چرا رفتي مرا با خود نبردي ببين بعد از تو تنها ماندم اي دوست ببين از داغ تو خيلي شكستم شكستم که چنين از پا نشستم شكسته دشمنت از بس دلم را چنان گشتم كه نشناسي كه هستم *اگه الان من رو ببینی نمی شناسی،حسین جانم! برادرم!عزیزِ دلم...* لباس تو در آغوشم برادر صدايت مانده در گوشم برادر تو ماندي بي كفن در خاكِ صحرا چگونه من كفن پوشم برادر مرا كابوسِ شمشير و تنِ تو تماشايِ به غارت رفتنِ تو تورا سر نيزه ها بردند و مانده براي من فقط پيراهنِ تو *روضه ی من تمومِ،خوش به حالِ مدافعانِ حرم،خوش به حالِ حاج قاسمِ سلیمانی، خوش به حالِ پرستارایِ خدمت،آی پرستارا!پزشکایی که برا دفاعِ از مَردم رفتید جانتون رو فدا کردید، با جان، مدافعِ تَنِ اهل وطن شدن...* سراسر نيزه ميبينم به خوابم سر و سرنيزه ميبينم به خوابم همین که پلک بر هم می گذارم تورا بر نيزه ميبينم به خوابم سری به نیزه بلند است در بَرابرِ زینب خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب .