حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مدح خوانی ویژۀ میلاد سرداران کربلا علیهم السلام _حاج سید مهدی میرداماد

مدح خوانی ویژۀ میلاد سرداران کربلا علیهم السلام _حاج سید مهدی میرداماد

السلام ای پناهِ مُلک و مکان در یَدِ قدرتت عِنانِ جهان رفته قنداقه ات به عرش خدا تشنۀ پای بوسی‌ات همگان در طوافت قیامتی شده است می ‌رسد هر فرشته با هیجان پَرِ قنداقۀ تو می‌ بخشد پر و بالی به فُطرسِ نگران تا بِبوسد دهانِ اطهرِ تو رحمتِ واسعه گشوده دهان از سَرْ انگشتِ پاکِ مُصطَفَوی جرعه جرعه بنوش شیرۀ جان *ابی عبدالله روزی که به دنیا اومد، مادر شیری نداشت به نوزاد یه روزه اش بده، همۀ غصه های عالم تو دلِ مادر جمع شد، تا پیغمبر این قنداقه رو بغل کرد،دیدن انگشت سبّابه اش رو تویِ دهانِ حسین گذاشت، این حسینِ، باید شیرۀ جانِ پیغمبر رو بِمَکِه... پیغمبر دلش نیومد حسینش یه روز تشنه بمونه،بدون شیر گرسنه بمونه... امشب شب تولد آقایی است که پیغمبر هر وقت نگاش کرد، به یاد مصیبت هاش گریه کرد، حتی روزِ تولدش...حالا آقایی که از شیره وجود پیغمبر نوشیده باشه، پیغمبر چی میگه؟ ان شالله بری حرم، می بینی که سر در حرم نوشته«قال سید الکونین : حسین منی و أنا من حسین» خواند جدت «حسینُ منّی» را «وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان با تو جود و شجاعتِ نبوی‌ست ای شکوهِ حماسه های عیان در نمازت شبیه فاطمه ای بینِ میدان علی ست جلوه کنان چشم‌های تو مرز خوف و رجاست قَهر و مِهر تو آتش است و امان رحمتِ محض! یا اَبَا الاَیتام! پدری کن برای عالمیان * ابی عبدالله تو گودال افتاده، زین العابدین میگه: بدن بابام رو که نگاه کردم، دیدم جایِ کیسه های نون و خرما رو شونه های بابام هست...یادم افتاد تو مدینه نون و خرما دَرِ خونه یتیم ها می بُرد...* شب سوم رسیده‌ای، ای ماه السلامُ علیک ثارالله *حالا بریم یه شبِ بعد....* السلام ای نِگینِ عرشِ برین سروِ بالا بُلندِ اُمِ بَنین جذبه‌های نگاه هاشمی‌ات ماه را می‌کِشد به سوی زمین عبدِ صالح! مُواسِیِ لِلّه! پدر فضل! روحِ حق و یقین! به حضورت گشوده دست، فَلَک به قدوم تو سوده عرش، جَبین وقت هوهوی ذوالفقار علی ست به روی مَرکبِ حماسه نشین کاشِفَ الکَربِ اهل بیتِ نبی! بازوان توأند حِصنِ حَصین ماه من بازوی رشید تو را که برافراشته است بیرقِ دین زده بوسه علی به گریه چنان چیده از آن حسین بوسه چنین نقش باب الحوائجی داری به روی بازویت شبیه نگین سائلان تو بی‌شمارند و ... گوشه چشمی به ما! بس است همین شب جود و کرامت و بذل است شب چارم شب اباالفضل است السلام ای حقیقت جاری روح تقوا و زهد و بیداری سید السّاجدینِ شهر رسول عَبدِ مسکینِ حضرت باری روزهایت مجاهدت، ایثار نیمه شب‌هات بخشش و یاری در مناجاتت ای صحیفۀ نور آیه آیه زبور می‌باری پا برهنه به حجّ که می‌آیی کعبه را هم به وَجد می‌آری در شکوه و حماسه بی‌مثلی خطبه‌هایت زبانزدند آری وارثِ عزت و سخای حسین ای که بعد از عمو، علمداری به محبان خود نظر فرما بیشتر موقعِ گرفتاری در نماز شبت دعایم کن تو عزیزی تو آبرو داری دلم از بند هر غم آزاد است شافعِ من امامِ سجاد است «شاعر: یوسف رحیمی» .