حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مناجات و توسل به سید الشهداء و حضرت سجاد علیهم السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ محمدحسین پویانفر

مناجات و توسل به سید الشهداء و حضرت سجاد علیهم السلام ویژه ماه مبارک رمضان به نَفسِ محمدحسین پویانفر

«اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم» *به بِنتِ اَمیرَالمؤمِنین؛ ناموسِ دَهر؛ زینبِ کُبری سلام الله علیها، اِلهی اَلعفو.....* روزها را با توسل کردنم شب می‌کنم دارم از این ناحیه خود را مُقَرَّب می‌کنم خلق تحویلم نمی‌گیرند، تحویلم بگیر تو که تحویلم نمی گیری، همه‌ اش تب می‌کنم عقل را از بارگاه عشق، بیرون کرده‌ام خویش را دارم به دیوانه مُلَقَّب می‌کنم اختیارِ "عبد" یا "رب" را به دست من دهند اختیارِ خویش را عبد و تو را رَب می‌کنم من که عادت کرده‌ام شب‌ها به درسِ عاشقی روزها فکرِ فرار از دست مکتب می‌کنم دیشبم از دست رفت و حسرتش را می‌خورم گرچه امشب آمدم، گریه به دیشب می‌کنم گفت:کارَت چیست؟ گفتم چند سالی می‌شود کفش‌های گریه کُن‌ها را مُرَتَّب می‌کنم *یه وقت به چشمت کوچیک نیاد،این کار،کارِامامِ..... گفت :آقا خیلی دوست دارم تو ولیمه ی ازدواجم شرکت کنید،میدونم بعد از کربلا روزِ خوش ندیدید. آقافرمود: میام به شرط اینکه روضه خون بگی روضم بخونه... یه خورده که نورها کم‌شد، دنبالِ امامِ سجاد گشتن، دیدن نیست،جلوی در نگاه کردن دیدن آقا داره کفش هارو جفت میکنه، اون آقایی که شب و روز برای باباش گریه میکرد* من تمام خَلق را یک روز عاشق می‌کنم من تمامِ شهر را از تو لبالب می‌کنم هر سحر از پنج‌تن، گریه تقاضا کرده‌ام هر چه را دادند، یکجا خَرجِ زینب می‌کنم * سَرِ سفره ی ابوحمزه می شینی، قربونِ کلامت برم یا امام سجاد!، دید تو بازار پیرمرد هی صدامیزنه: "یااَهلَ المدینه،اَنا الغَریب" یه عده هم دورش جمع شدن، آقا وقتی رسید راه بازکردن پسرفاطمه مقابلِ پیرمرد نشست، گرد و خا‌ک صورتش روگرفت، فرمود: غریبی، گشنه ای ،کس و کاری نداری، هرچی بخواهی دراختیارت قرارمیدم، فقط یه سوالی دارم ،جوابم روبده! بگو آقاجان! هرسوالی داشته باشیدجواب میدم... فرمود: پیرمرد اگه الان حضرتِ عزرائیل بیاد جونت ر وبگیره،بدنت رویِ زمین می مونه یانه؟ گفت: آقااین چه سوالیِ؟ شهر،شهرِ مسلموناست، بالاخره چهارنفر پیدا میشن، یه تیکه پارچه ای پیدامیکنن، بدنم رو غسل میدن، کفن میکنن، قبرستانِ مسلمونا دفن میکنن...امام سجاد فرمود: نگو غریبی"ماکو غَریب؛مِثلُکَ یا حُسِین" پیرمرد! غریب اون کسی است که بدنش پاره پاره، برهنه سه روز و سه شب، "بِلا غسلٍ‌ ،بِلا کَفَن" روی خاک های گرمِ کربلا....* ای سوخته ترین بدنِ زیرِ آفتاب بر زخم ها و تاولِ بَدَنت گریه میکنم حسین... .