حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مناجات و توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ویژه ماه مبارک رمضان به نفس سید رضا نریمانی

مناجات و توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ویژه ماه مبارک رمضان به نفس سید رضا نریمانی

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُوعالم الغیب والشهاده العزیزالحکیم الغفورالرحیم ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بدیع السموات والارض من جمیع ظلمی وجرمی واسرافی علی نفسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ .. بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم الهی العفو .. زندگیِ من همیشه بی تو با غمها گذشت کی میایی سالها از غیبت کبری گذشت در قدیم از دوریِ تو دیده ی تر داشتم حیف شد آن روزهایِ عاشقی آقا گذشت هرچه سِنّم رفت بالاتر گناهم شد زیاد غصه خوردی چون که عمرم دور از تقوا گذشت *چقدر غصه ی ما روخوردی آقا .. چه سحرها که برا ما دعا می کردی ، غصه ی مارو میخوردی .. تا نامه ی عملمُ دستتون میدادن چقد گریه میکردی .. چی میشه من امشب بتونم دل آقامو بدست بیارم .. بخدا انقد خوشحالم دوباره درِ میکده باز شده نوکرا میان اینجا گریه میکنن .. اینم یه نعمته، خدایا این نعمتارو از ما نگیر، این دورهمیارو از ما نگیر .. این اشک هارو این تو مجلس روضه نشستن هارو، این هم نوا با گریه کن شدن ها و حسین حسین گفتن هارو از ما نگیر ..* هرچه سِنّم رفت بالاتر گناهم شد زیاد غصه خوردی چون که عمرم دور از تقوا گذشت گرچه بد بودم ولی پشت درت برگشته ام فرصتی دیگر نصیبم کن دوباره با گذشت *قربون این آروم آروم سوختنت ، اشک ریختنت .. قدر بدونید ..* بعد چندین ماه قدر روضه را فهمیده ام دوری از هیئت برایم سختُ جان فرسا گذشت هرکه پای پرچم این روضه ها زانو نزد غرق دنیا ماند و عمرش پوچُ بی معنا گذشت خوش به حال آن که تا کربلا راهی شدُ یک سحر از عمر او کنج حرم زیبا گذشت *یعنی من میبینم اون روزهارو که در حرم باز میشه دوباره میام کنج حرمت مینشینم آقا، یعنی دوباره قسمت من میشه بیام یه گوشه ازصحنت بشینم ..* خوش به حال آن که تا کربلا راهی شدُ یک سحر از عمر او کنج حرم زیبا گذشت *آقاجان؛ اجازه میدی یه جمله روضه بخونم..* مادر ما پشت در بود و لگد بر در زدند در شکستُ دشمن از روی تن زهرا گذشت .