حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا شب دوم محرم حاج مهدی سلحشور

روضه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا شب دوم محرم حاج مهدی سلحشور

*”اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ”بار بگشاييد اينجا كربلاست،آب و خاكش با دل و جان آشناست*

 

بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست

کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست

کنارِ تو کسی دلواپسِ خار مغیلان نیست

بیابان گَردمان کردی، ولی زینب پریشان نیست

اگر در به درِ کوه و بیابانم کنی عشقست

اگر زخمیِ صد خارِ معیلانم کنی عشق است

پریشانم کنی عشق است

حیرانم کنی عشق است

اگر دنبال معشوق است دل

دنبالِ سامان نیست

بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد

بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد

مسیر کوفه تا شامِ بلا را شرح خواهم داد

هر آنچه از تو پنهان نیست

از من نیز پنهان نیست

برادر جان تو ثارالله، ثارالله دیگر من

حسینِ قبلِ خنجر تو

حسینِ بعدِ خنجر من

تجلی میکنم در تو

تجلی میکنی در من

شهادت یا اسارت هر دو آغاز است

پایان نیست

بنه پا بر زمین

این خاک ها مشتاقُ لبریزن

تمام دختران یک یک مُژه بر پات میریزن

نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزن

چرا که خلق میدانند صاحبِ خانه مهمان نیست

 

* همه عالم مالِ ابي عبدالله است، اما وقتي واردِ كربلا شد، اول زمينِ كربلا رو خريد…*

 

میانِ کاروانِ تو ندیدم غیر زیبایی

جوانان رشید و نونهالانِ تماشایی

به همره بارِ گل اورده ام آن هم چه گل هایی

غلط گفته هرآنکه گفته که این صحرا گلستان نیست

نقاب افکن مرا با مظهر حق رو به رو گردان

طنابی گردنِ زینب ببند و کوه به کوه گردان

همان گونه که مردی از شهادت نیست رو گردان

به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست

محال است از میانِ خیمه آهِ سرد برخیزد

ز کوهِ صبرِ من حتی نشان درد برخیزد

اگر زن شیر زن باشد،به جنگ مرد برخیزد

بجنگم با سنان؟ هرگز سنان که جزوِ مردان نیست

به زیر سایبانِ قد و بالای تو می خوابيم

من و این کاروان از چشمه ي فیض تو سیرابیم

نه اینکه دست ما دور است از آب و پیِ آبیم

فراتِ بی لیاقت لایقِ لبهای طفلان نیست

چه خوشبختست طفلی که به حلقومش نگات اُفتد

چه خوشبختست آنكس كه روی نعشش عبات اُفتد

یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات اُفتد

دلِ سلطانِ عالم را بدست آوردن آسان نیست

به طفلانِ تو گریه بر پدر کردن نمی آید

به زینب معجرِ پاره به سر کردن نمی آید

برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید

کسی در خیمه های ما به جز شش ماه خندان نیست

صدا زد:آی مَردم! این شهید ما مسلمان است

بزرگِ خاندانم را نمی بینید عریان است

جوابِ قاریِ قرآنِ زینب بوسه باران است

جوابِ قاریِ قرآنِ زینب سنگ باران نیست

«شاعر:استاد علی اکبر لطیفیان»

 

می سوزم و چون آتشی در احتراقم

آه ای اجل از چه نمی آیی سراغم

این دشت نیت کرده یارم را بگیرد

ای مرگ مَرهم شو بر این زخمِ فِراقم

 

* همچين كه نسيمِ كربلا خورد به صورتِ بي بي زينب، همه ي غم و غصه عالم به دلش نشست…*

 

بویِ جدایی می وزد در این بیابان

از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم

از لحظه ای که پا دراین صحرا نهادیم

هر لحظه من دلواپسِ یک اتفاقم

جان یکی را تیر و خنجر می ستاند

جان یکی را تشنگی ، جان مرا غم

اینجا سرت را روی نی می بینم آخر

آتش بگیرد دامن گلهای باغم

با خنده اش دشمن نمک ریزد به زخمم

تنهایی ات داغی شده بر روی داغم

«شاعر : هادی ملک پور»

 

*امشب شب دوم محرم، اسمِ كربلا كه مياد يه جورِ ديگه اي گريه ميكني، ميدوني چرا؟ شايد يه دليلش اين باشه، تا رسيدن كربلا، حضرت ديد اسبش ديگه حركت نميكنه، فرمود: بگيد اسمِ اين سرزمين چيه؟ اسامي مختلفي گفتن، غاضريه، نينوا…اولين نفري كه با اسمِ كربلا گريه كرد، خودِ ابي عبدالله بود، يه دلِ سير بالايِ ذوالجناح گريه كرد، بعد  فرمود: عباس! خيمه ها رو به پا كنيد…تا گفتن همه پياده شيد، بني هاشمي ها وظيفه ي خودشون رو ميدونن، زودتر از همه دورِ محملِ خانوم زينب حلقه زدن، علي اكبر زانو زد، عباس زانو زد، دستِ عمه زينب رو گرفتن، اما يه جمله بگم، امام زمان ببخشن من رو، چند روزِ  ديگه،بي بي زينب وقتي يكي يكي بچه هارو سوارِ ناقه ها كرد، يه لحظه ديد خودش رويِ زمين مونده ميونِ نامحرم ها، يه نگاه سمت گودال كرد، دلش خيلي به درد اومد، اما حرفي نزد، برگشت سمتِ علقمه، صدا زد:“يا كَفيلَ زينب!”