نمایش جزئیات

سینه زنی حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسِ حمید علیمی

سینه زنی حضرت جوادالائمه علیه السلام به نفسِ حمید علیمی

صاحبِ عزا تو مشهده ، پرچم سیاه رو گنبده از بابُ الجواد چقدر ببین ، سینه زن اومده

صحنِ گوهر شاد ، خیسِ بارونه پنجره فولاد ، روضه می خونه

می سوزه از غم کربلا تو حجره می زنه دست وپا چقدر غریبِ جَوُون امام رضا

وای.... غریب آقام آقام آقام....

 

نیمه جون شده دیگه تنش ،خاکِ غربتِ رو پیرَنش از تو حجره تارو پشتِ بوم ،چه جوری بردنش؟

همسری که با ، خنده دف میزد با کنیزای خونه ، کف میزد

داره یه همسر بی حیا صدای هلهله شد به پا چقدر غریبِ جوون امام رضا

وای... غریب آقام آقام آقام...

 

ناله می زنم با غربتُ ، زیر آفتاب اِبنُ الرضا سایه شد روی تنت سه روز ، پر کبوترا

گوشه ی گودال ، روضه امشب رفت کی تنت زیرِ ، سمِ مرکب رفت

نبودی دیگه تو قتلگاه اسیرِ نیزه شکسته ها چقدرغریبِ ،بی کفن کربلا

وای.... غریب آقام آقام آقام.....

حسین...بی کفنِ کربلا....

ای شه سر جدا

.