حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ حاج ابوذر بیوکافی

روضه حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه به نفسِ حاج ابوذر بیوکافی

شبِ شهادت حضرت مسلم ابن عقیلِ .. قربون اون آقایی برم که پیغمبر انقدر دوستش داشت که برا گریه‌کنای مسلم هم دعا کرد…

آخه آدم اینجوری مهمون دعوت میکنه؟!اون نامرد یهو دید مسلم داره گریه میکنه؛ طعنه زد، گفت مرد که گریه نمیکنه ..فرمود من به‌خاطر این که میخوای منو بکشی گریه نمیکنم، من دلواپس اون آقایی‌ام که زینب همراهشه .. پشیمون شدم نامه نوشتم بیا ..

یحیای مازنی میگه همسایه دیوار به دیوار علی‌ابن‌ابیطالب بودم یه‌بار تو طول این سالها سایه‌ی زینب رو ندیدم. بعدِ فاطمه هم که اینا میخواستن برن سر مزار، همه دورش رو میگرفتن، کسی قد و بالاشو نبینه.(چی میخوای بگی؟!)مسلم داره میگه: زینب‌و نیار، اینا بی‌حیان…

من پیک عشق هستم و نامه‌بر حسین
اول فداییِ حرم خواهرِ حسین

لب تشنه‌ام ولی نزدم لب به آب‌ها
سیراب میشوم فقط از ساغرِ حسین

دوتا سردار داره سیدالشهدا، هردوتا تشنه‌لب جون دادن ..امشب در خونه‌ی اولی رفتیم.شب نهم محرم هم باید روضه‌ی اباالفضل رو بخونیم…

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد

آب‌و آوردن اولین بار، دومین بار، سومین بار؛ گفت قسمت نیست من این آب‌ُ بخورم .. یه نگاهی کرد؛ به‌یاد اون روایتایی که شنیده بود افتاد:قربون لبای خشکت؛ انگار سرنوشت منم مثل توئه…آب‌ُ ریختن….روز عاشورا، همین اتفاق تکرار شد..اومد از تو گودال بیرون دید یکی آب داره میبره سمت گودال؛ بدنش میلرزید، گفت کجا داری میری؟گفت: مگه صداشو نمیشنوی میگه تشنه‌م…گفت برگرد، کارش‌و یک‌سره کردم…حسین …