نمایش جزئیات

روضه حضرت علی اکبر علیه السلام شب هشتم محرم ۹۹ حاج سید مهدی میرداماد

روضه حضرت علی اکبر علیه السلام شب هشتم محرم ۹۹ حاج سید مهدی میرداماد

 

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً
*دست ادب به سینه بگذاریم .. چشم به هم گذاشتیم رسیدیم شبِ هشتم .. مگه نفرمود اَنَا قتيلُ العَبْرَةِ، لايَذكُرُني مؤمنٌ اِلاّ بكي .. مگه نفرمود نشانۀ ایمان علامت ایمان اینه کافیه مومن دست به سینه بگذاره بگه: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اگر چشمش خیس اشک شد این مومنِ ..*

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ ..

*آخرین باری که تو حرمت گفتم وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ باورم نمیشد راه حرمتُ ببندن .. باورم نمیشد یه اتفاقی بیفته حسرت بخورم .. باورم نمیشد اربعین بیادُ من نگران باشم آیا برسم یا نرسم .. آیا بیام یا نه ..اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ

عمریست در هوای غمت گریه کرده ام
با شعر های محتشمت گریه کرده ام

من روضه خوانم و غم تو میکشد مرا
*امشب همتون بیاید روضه خوان بشید .. نگید ما که صدا نداریم ما که شعر نداریم ما که مطلبی آماده نکردیم نه همتون میتونید روضه خون بشید امشب همه با مادرش بگید بُنَی .. آخه این شبا به سینه میکوبه میگه بُنی .. قتلوکَ و من الماء منعوک ..*

من روضه خوانم و غم تو میکشد مرا
با درد و داغ و با علمت گریه میکنم

*امشب اومدم حسین جان با تو گریه کنم .. امشب اومدم با گریه های شما گریه کنم .. آخه شب علی اکبرِ .. شنیدم دور علی اکبر هلهله کردن .. (میدونید چرا هلهله کردن؟!) اون نانجیب گفت حسین داره گریه میکنه .. گریه‌ی حسین بقیه رو تحت تاثیر قرار میده، خیلیا با گریۀ حسین آدم برمیگشتن هدایت میشدن .. گفت یه جوری کف بزنید صدای گریه اش نیاد .. آدم داغ دیده دلش میخواد یکی باهاش گریه کنه .. ابی عبدالله هی دورشو نگاه کرد یه نفر نیست با من گریه کنه بالاسر این پسر ..*

خیر الامور زندگی ام روضۀ تو شد
پای سیاهیِ علمت گریه میکنم

هم دست داده ای و هم انگشتری حسین
از این سخاوت و کرمت گریه میکنم

من خواب دیده ام که شب جمعه کربلا
تنها نشسته در حرمت گریه میکنم

*دیشب خیلیاتون برای رباب سنگ تموم گذاشتید .. دیشب صدای گریه هاتون به گوش فاطمه رسیده .. امشبم برای علی اکبر گریه کنید .. علی اکبر مادر نداشت کربلا .. شما به جای مادرش گریه کنید ..

شب های جمعه دلم غرق آهِ
زهرای مرضیه تو قتلگاهِ
با ناله میگه بُنی بُنی
این کشته لب تشنه و بی گناهِ

ای وای بمیرم چرا سر نداری
ای وای بمیرم که مادر نداری*

من خواب دیده ام که شب جمعه کربلام
تنها نشسته در حرمت گریه میکنم

*یااباعبدالله .. چی دیگه دیدم تو خواب ..*

هی ناله میزدی ولدی بعدك العفا
از ناله های دم به دمت گریه میکنم

*چند تا کار تو کربلا ذوقیه، اهل دل میگن این چند تا کارُ تو کربلا انجام ندید اهل ذوق مثلاً میگن توی حرم اباالفضل روضۀ آب نخوانید خجالت میکشه عباس .. اهل دل میگن مثلاً تو حرم ابی عبدالله مادرا بچه‌شونُ شیر ندن .. مثلاً میگن شب جمعه کربلا بودید روضه علی اکبر نخوانید حسین طاقت نداره .. حالا امشب اجازه دارم روضه علی اکبر بخونم یا اباعبدالله .. مرحوم شوشتری میگه نگید روضۀ علی اکبر، بگید روضۀ جان دادن حسین ..

اولین شهید بنی هاشمِ .. تا اصحاب بودن اجازه ندادن یک نفر از بنی هاشم بره میدان .. ای جانم فدای این اصحاب که ابی عبدالله شب عاشورا فرمود: فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی.. ندیدم بهتر از این یاران .. حالا دیگه همه اصحاب رفتن نوبت رسید به علی اکبر .. اومد اجازه بگیره*

سلام ای ز قرآن و احمد سلامت
سلام ای قیامت بپا از قیامت
گلستان رویت بهشت نبوت
برازندۀ تو مقام امامت

نهادند صورت به خاک جبینت
شهیدانِ پایندۀ راست قامت
به دریای خون مکتب پایداری
به موج بلا اسوۀ استقامت

به پای تو افتد زِدست تو ریزد کرامت
سزد روز محشر به قدقامت تو
همه در قیامت ببندند قامت
محمد جمالت محمد کمالت

محمد جلالت محمد مقامت
عجب نیست ای جان عالم فدایت
که جبریل وحی آورد از برایت
گل سرخ لیلا نبینم خزانت
بمیرم برای دل باغبانت
تو را غسل دادند اما نه با آب
به خون جبینُ به اشک روانت

جگر تشنه اما نفس هرم آتش
گلو از عطش خشک و خون در دهانت
عقیق لبت آب نوشیده از خون
دهانت شده خشک تر از زبانت

سر از خاک بردار و مگذار دشمن
بخندد به اشک امام زمانت
الهی در این دشت لیلا نباشد
نبیند تو را مادر مهربانت

خودم شستم از اشک زخم تنت را
*روضۀ علی اکبر با همۀ روضه ها فرق داره .. روضۀ علی اکبر چندتا ویژگی داره، هیچ کجای کربلا اتفاق نیفتاده .. داغ علی اکبر یه کاری با دل حسین کرد همه گفتن کنار علی اکبر دیگه کار حسین تمامه .. از وداعش نمیگم از میدان رفتنش نمیگم .. میخوام براتون بشمارم چه ویژگی هایی داره روضۀ علی اکبر .. اولین ویژگی این روضه اینه مرحوم شیخ مفید میگه از قول خانم سکینه (س) میگه تو خیمه بودم کنار بابام، نگران بودم هی دور بابام میگشتم داداشم تو میدون بود .. بابام مضطرب هی میرفت جلو خیمه نگاه میکرد هی برمیگشت تو خیمه .. سکینه میگه فقط به بابام نگاه می کردم .. تو میدون رفتن هیچ کسی ابی عبدالله اینقدر نگران نبود این فقط منحصر به علیِ .. این اتفاق فقط اینجا افتاده سکینه میگه تا صدای داداشم بلند شد ابتا علیک من سلام .. دیدم بابام داره دق میکنه داره میمیره .. هنوز علی اکبری ندیده .. ارباً اربایی ندیده .. فقط صدارو شنیده تو خیمه .. میگه تا صدای علی بلند شد نگاه کردم دیدم چشماش سفید شد .. الانِ که بمیره از داغ علی .. دست و پاشو گم کرد .. این اولین ویژگی، برای هیچ شهیدی ابی عبدالله حالش محتضر نشد ..

دومین ویژگی برا داغ علی اکبر ..ابی عبدالله کنار خیلی از شهدا رسیده، اما کنار هر بدنی رسید از اسب پیاده شد نشست کنار بدن .. اما فقط کنار بدنِ علی اکبر نوشتن دیگه نتونست پیاده بشه نوشتن تا رسید کنار بدن فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ .. یعنی از بالای اسب افتاد رو زمین .. داد بزن حسین ..

سومین ویژگی: هیچ کجا نیاوردن کنار هیچ بدنی حسین اینجوری نرفته بمیرم همچین که از اسب افتاد، دیدن دیگه نتونست بلند بشه .. دیدن با زانوهاش داره راه میره .. با زانوهاش خودش و رسوند کنار بدن.. داد میزد پسرم .. چهارمین ویژگی اینه: هرشهیدی که ابی عبدالله اومده بالاسرش دو سه دقیقه حرف زده، یعنی شهید هنوز نفس داشته زنده بوده .. کنار قاسم، قاسم با عموش حرف زد .. کنار اباالفضل، اباالفضل دو سه جمله با حسین حرف زد .. کنار حر و سعید و حبیب باهاشون حرف زد .. اما تنها شهیدی که هی گفت بابا با من حرف بزن .. بابا من پدرتم این بدن بوده .. یااباعبدالله ..

مرحوم مقرم میگه تا رسید بالاسرش دید یه لخته خون تو دهان علی مانع شده نمیذاره علی نفس بکشه، ابی عبدالله با انگشت خونُ از تو دهنش پاک کرد تا خونُ کشید بیرون علی دست و پا زد .. هی گفت یه بابا بگو منو آرومم کن .. حسین ..
پنجمین ویژگی این روضه اینه تا قبل از گودال قتلگاه زینب از خیمه بیرون نیومده بود .. اما یک مرتبه دیدن دختر امیرالمومنین به سر میزنه فریاد میزنه خودشو رسوند کنار ابی عبدالله .. ششمین نکته اینه ابی عبدالله کنار هیچ بدنی نفرین نکرده .. کنار علقمه نفرین نکرد، وقتی علی اصغرُ زدن نفرین نکرد، فقط گفت خدایا تو میبینی باهام چیکار میکنن .. اما کنار علی اکبر بلند ناله زد قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَكَ كَمَا قَطَعْتَ رَحِمِي .. یه جمله دیگه و التماس دعا .. اینهمه براتون شمردم اینا همه منحصر به علی اکبر و داغ علی بود .. یه دونه دیگشو بگم: هر شهیدی که روی زمین افتاد ابی عبدالله که اومد خودش شهید و بغل کرد برداشت .. بمیرم برات حسین اما علی اکبر و یه نفری نتونست بغل کنه .. (اهل کنایه بگیرن من چی گفتم ..) یه نفری نتونست این بدنُ جمع کنه صدا زد جوونای بنی هاشم بیایید .. هرکسی یه تیکه از بدنُ جمع کرد .. عباشُ گذاشت روی زمین بدنُ داخل عبا .. زین العابدین میگه توی خیمه بودم تو تب میسوختم یه مرتبه دیدم توی زن ها یه ولوله ای شد همه ضجه میزنن .. میگه پرده رو زدم کنار دیدم عمه م زیر بغل بابامُ گرفته .. هی میاد میخوره زمین .. ای حسین ..