نمایش جزئیات

سینه زنی امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی

سینه زنی امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی

تیغِ در نیام، قصه ی امامتِ تو بازِ تا ابد، سفره ی کرامتِ تو

خدا را قسم دادم، به دستِ کریمِ تو که از کربلا راهی، بشم تا حریم تو

بمیرم برات آقاجان، یه زائر نداری حتی یه بغضِ گلو گیرِ این، غم غربتِ تو آقا

بمیرم که هر چی داشتی، تو راه خدا بخشیدی همه زائراتُ انگار، به کرب و بلا بخشیدی

وَ صَلَّ اللهُ عَلَی الحَسَن ...

هیچ کسی ندید، درد و داغی که تو دیدی آتیشم زده، غربتی که تو کشیدی

یه بغضِ چهل ساله، تو را از دنیا سیر کرد ولی داغِ اون کوچه، چقد زود تو را پیر کرد

بمیرم برات آقاجان، چقدر غصه و غم دیدی تو اون کوچه ی تنگ ای وای، قَدِّ مادرُ خَم دیدی

بمیرم ‌برات با چشمات، دیدی که چطور سیلی خورد چقدضربه سنگین بود که، سویِ چشمِ مادر را بُرد

وَ صَلَّ اللهُ عَلَی الحَسَن ...

اشکِ چشم تو، جاریِ برای ارباب روزی نیست مثه، روزِ عاشورای ارباب

به یاد حسین از دل، کشیدی تو آه و بعد خودت روضه خوندی از، غمِ قتلگاه و بعد

برای حسین آقاجان، تو بستر تو گریه کردی یتیماتُ دیدی گریه، برای رقیه کردی

رقیه عموش رو نیزه، چشاش از خجالت پُر شد زدن طفلکی را بَدجور،چقد از عموش دلخور شد

وَ صَلَّ اللهُ عَلَی الحَسَن ...

.