حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مناجات و روضه ایام اربعین به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر

مناجات و روضه  ایام اربعین به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر

بنده ات آمد اعتراف کند دلِ خود را دوباره صاف کند بودم عُمری اسیر و سرگردان دست من را بگیر و برگردان بنده ات را سوی عذاب نکِش آشتی میکند، حساب نکِش بازکن در، که جان به لب شده ام بد عقوبت نکن، ادب شده ام باهمین اشکها زُلالم کن زحمتت داده ام حلالم کن اینقدر جانِ حضرتِ عباس هی نگو بنده ی خدا نشناس راحت از پیشِ من عبور نکن بنده ات را ز خویش دور نکن با کمی خشم، می دهی درسم از مجازات، سخت می ترسم روزیِ سفره را دو نیمه نکن بسته شد کربلا، جریمه نکن *هر سال اين شب ها كجا بودم، آواره از اين موكب به اون موكب...* شکوه دارم گرفته شد حالم پس چه شد اربعینِ امسالم سربه زیر آمدم، سرم بالاست چون که دنبالِ کارِمن زهراست فاطمه داشته به من اقبال که خودش آمده به استقبال توبه کرده خودش بجای همه مادری میکند برای همه مادری داشت ناله ها میزد پسری داشت دست و پا میزد نیزه های شکسته، شر شده بود بدنی پاره پاره تر شده بود سَرِ آقا به دردِ سر افتاد جلوی چشمِ صد نفر افتاد شاعر رضا دین پرور *"مولانَا الغَريب" آقايِ غريبم، آقايِ مظلومم، آقايِ عطشانم...هر سال همه ي سختي هارو تحمل مي كرديم كه برسيم يه جايي كه اولين نگاه چشمامون بيوفته به گنبدِ عباس...اما امسال بايد تو خيال خودمون بياييم، خيالش هم برايِ ما شيرينه"اَلسَّلامُ عَلَيْکَ یا اَبَالْفَضْلِ الْعَبّاسِ، یَا کَفِیلَ زَینَب"...* اي بلندِ مهربان با پَست ها دستِ خالي رد مكن اين دست ها *اولين دسته ي عزاداري هزار و چهارصد سال قبل از گوديِ قتلگاه به طرفِ قبر عباس راه افتاد، وقتي همه دورِ قبر آقامون امام حسين نشسته بودن، گريه هاشون رو كردن، يه وقت ديدن سكينه با يه كاسه ي آب اومد، به امام سجاد گفت: داداش! قبرِ عمو جانم عباس كجاست؟ همه بلند شدن، اولين دسته ي عزاداري راه افتاد"یاعباس! جیبِ المای لِسکینه" عباس! پاشو برا سكينه آب بيار... تويِ نخلستون ها دارن ميرن، يه وقت رسيدن به يه قبرِ كوچيك...امام سجاد فرمود: اينجا قبرِ عموجانم عباسِ، همه با تعجب نگاه كردن...* حكايت ميكند اين قبرِ كوچك كه مردي را خجالت آب كرده *سكينه شروع كرد روضه خوندن...* عمو جان! غنچه ها نشکفته پژمرد به روی دستِ عمه خواهرم مُرد *جات خالي بود، مجلسِ شراب بردن مارو، جات خالي بود با انگشت مارو به هم نشون ميدادن...* خبر داري سَرِ بازار رفتم ميانِ مجلسِ اغيار رفتم *حسين...غريبِ مادر...* .