نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ سید رضا نریمانی

روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ سید رضا نریمانی

ماییم گدای حضرت معصومه
محتاج عطای حضرت معصومه
همراه رضا ز دیده خون میریزیم
در روز عزای حضرت معصومه

آمد ز مدینه تا که در قم باشد
در مملکت امام هشتم باشد
شاید که خدا نخواست تا مرقد او
مانند مزار فاطمه گم باشد

در سر هوسِ دیدن دلبر دارد
بر سینه‌ی خود داغ برادر دارد
افسوس که تا دیار ساوه آمد
دیگر نتوانست قدم بردارد

زخمی به جگر داشت و در تب میسوخت
از داغ برادرش مرتب میسوخت
هر جا که سرِ دردِ دلش وا میشد
میگفت: "امان از دل زینب" میسوخت

با ناله دو چشمان ترش را وا کرد
تا سِیر کند دور و برش را، وا کرد
نومید ز دیدن برادر بود و
با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد

صد آه اگر بر جگرش افتاده
هر چند جدا ز دلبرش افتاده
کِی بر بدن برادرش رقصیدند ؟
کِی دست کسی به معجرش افتاده ؟

او خواهر یک امام بود.. و زینب..
او شاهد احترام بود.. و زینب..
کِی راهی شهر شام بود.. و زینب..
در مجلسی از حرام بود.. و زینب..

شاعر : #محمد_مربوبی

حضرت معصومه (س) این همه راه رو تا ایران اومد به شوق دیدار امام رضا (ع).
روایت میگه دستخط امام رضا تو بغل حضرت معصومه بود؛ همچین که زمین افتاده داره جون میده، نامه رو تو بغلش گرفته، هی زیر لب رضا رضا میگه و داره جون میده...اینجا یه خانمه برا دفاع از ولایت این‌همه راه اومده، اومده کمک امام رضا باشه.اما قربون اون خانمی برم که تا درِ خونه‌ش رو زدن، صدا زد علی جان من میرم پشت در، در رو باز میکنم ..

"هیزم آورده که آتش بزنند این در را
پشت در حضرت زهراست، خدا رحم کند"

(گریز دوم رو بگم؟!)

نامه امام رضا تو بغلشه هی رضا رضا میگه و جون میده؛اما بمیرم برای اون خانمی که تو لحظات آخر، پیراهن خونی حسین رو تو بغلش گرفته، هی میگه حسین ..