نمایش جزئیات
مدح و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها _ کربلایی حسین طاهری
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المَعصُومِین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»
روی دست عاشقی هرگز ندیدم منصبی هر کسی عاشق نشد اصلا ندارد مذهبی عشق یعنی کیمیاگر عشق یعنی معجزه مرگ یعنی زندگی بی عاشقی روز و شبی آسمانِ عشق می ارزد به هر هفت آسمان تا درخشان است در آن مثلِ زینب کوکبی ای دل دیوانه خاک پای زهرا را ببوس هر که این روزی ندارد تا بگردد زینبی بنده آن شیر بانوی دلیرم که نشاند حا و سین و یا و نون را همتش بر هر لبی بانی سینه زنی و روضه و دم زینب است این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
نور میبارد خدا کوثر به کوثر داده است بر تمام آفرینش شور دیگر داده است لرزه افتاده به جان ابتران رو سیاه حق دوباره یک خدیجه بر پیمبر داده است قدر زر زرگر شناسد قدر زینب را علی دختر مرد آفرین را حق به حیدر داده است هر چه در زهرا و حیدر هست را عینا خدا بی برو برگرد بر این شیر دختر داده است جای لالایی چرا زهرا برای زینبش نغمه جانم حسین جانم حسین سر داده است چشم ثارالله روشن آمده هم سنگرش آمده سر حلقه جان بر کفان لشکرش
کس ندیده مثل زینب پای تا سر فاطمه بعد زهرا هم به خانه داشت حیدر فاطمه خُلق و خُویش مهربانیش حیا و عفتش فاطمه در فاطمه در فاطمه در فاطمه دشمنِ شیر خدا از غیرت او ذله شد در نماز عشق کرده اقتدا بر فاطمه دختری را مادری کرده است خیلی برتر از مریم و آسیه و حوا و هاجر فاطمه هر چه آمد بر سرش دست کسی معجر نداد فخر بر زینب کند تا روز محشر فاطمه هر زمانی که عقیله رو به رویش مینشست خویش را از آینه میدید بهتر فاطمه
خَلقاً و خُلقاً همه گفتند زهرا منظر است پس مزار زینب کبری مزارِ مادر است عالمی محوِ کمال بی بدیل زینب است عقل مینازد به خود وقتی عقیله زینب است خوش به حال سوریه از او گرفته آبرو خوش به حال علقمه ماهش کفیل زینب است خوش به حال آن فدایی های مظلوم حرم زنده جاوید شد هر کس قتیل زینب است مژده آمد زائران کربلا را از بهشت چایی شیرین موکب سلسبیل زینب است این هزار و چارصد ساله خوده توحید هم مات مات از جمله «هذا القلیل» زینب است
در مناجات سحر خوبان صدایش میکنند عبد زینب هر که شد عبد خدایش میکنند پنج تن مانند کعبه احترامش میکنند عرشیان مانند ما سجده به نامش میکنند آسمانی ها برای بردن دل از خدا خاک بوسی کبوترهای بامش میکنند شیرمردان شیر میگردند پای منبرش مرد میدان ها تأسی بر قیامش میکنند تا ابد اسلام پیغمبر بود ممنون او تا قیامت قبله و قرآن سلامش میکنند جمله جمله خطبه اش لرزه به دل ها مینشاند کوفیان یاد علی با هر کلامش میکنند اوست حیدر در کلام و در مرام و در قیام پرچم حق داشت بر کف پا به پای چار امام
کیست این که شام را مردانه ویران میکند عالمی را آتش عشقش گلستان میکند یک جهان دارد اسیر اما اسیری میرود جای او عرش و ولی رو بر بیابان میکند با غل و زنجیر تازه آمده نه ذوالفقار این زنی که این چنین مردانه طوفان میکند کیست این که خالصانه پیش سنگ و کعب نی یک تنه خود را سپر بهر یتیمان میکند وقت آن گشته است تا ثابت کند پیغمبر است رأس روی نیزه را قاری قرآن میکند دست هایش بشکند آن که برای دِرهمی قاری قرآن او را سنگ باران میکند اینَ اکبر اینَ سقا قلب زینب شد کباب قاری قرآن او تنهاست در بزم شراب
شاعر: محمد حسین رحیمیان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سر تو را به روی نیزه آشیان دادن مرا به مجلسِ نامحرمان مكان دادند جماعتی كه نمك خوردۀ علی بودند به خواهرت سرِ بازارِ كوفه نان دادند
شاعر : حاج سعيد خرازی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صبر از زبان عجز ثنا خوان زینب است عقل بسیط، واله و حیران زینب است
درخطبه اش که کوفه از آن شد سکوت محض گفتی که ممکنات همه به فرمان زینب است
ایوب صابر است ولیکن در این مقام انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است
.