حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها _ حجت الاسلام میرزامحمدی و سید محمد جوادی

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها _ حجت الاسلام میرزامحمدی و سید محمد جوادی

گفتم نیا، مغیره‌ها حیا ندارن گفتم نیا داغتُ رو دلم میزارن اومدی هی که خسته دیدمت سروِ علی شکسته دیدمت، آه .. زخمیه دستِ یه نامردی تو مُردم تا به خونه برگردی تو همیشه روضه‌خوان‌ها اینجوری گفتن و خواندن و ما شنیدیم و فهم کردیم .. که سیلی یه طرفِ صورت خورده !! .. اما تعبیر اون نانجیب اینه؛ آخر فرازِ نامه‌ای که به معاویه لعنت الله نوشت گفته : «فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ»(۱) معنی: (از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره ها پاره شد و به زمین ریخت ..) عرب به سیلی صدا دار میگه صَفْقَةً .. خَدَّیهَا یعنی هر دو طرف صورت .. جوری زده که گوشواره ها شکسته .. یه سیلی وقتی تو صورت میخوره یه مقدار از گونه رو میگیره .. دیگه گوشواره رو نمیگیره .. یا باید گوشواره رو بکشن .. یا نانجیب انقدر دستش بزرگ بوده که لاله‌ی گوش پاره شد .. لذا اینجا باید گفت: دست عدو بزرگتر از صورتِ من است .. به کی بگم گرفته بغض راهِ گلومُ .. با یه قلاف از من گرفتن آرزومُ شعله زده آتیش به جونِ من حرف دلِ من و تو حسن پیش یه مرد، زن رو نمیزنن .. کاری کردن دیگه خانم پشتِ در نفسش بالا نمیومد .. یه جمله بگم و بریم کربلا .. دومی دید غلامش با تازیانه داره فاطمه رو میزنه .. گفت تازیانه رو بده .. من هم از علی عقده دارم ‌.. «فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـ وَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی»(۲) معنی : (ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند ..)یه جوری زد این تازیانه دورِ دست بی بی پیچید .. مادرِ ما با صورت به زمین افتاد ..یا زهرا .... منابع: ۱_بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ۲_بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ .