نمایش جزئیات
روضه و توسل به امام هادی علیه السلام _ حاج کاظم غفارنژاد
تمام اهل نظر بر تو التجا بکنند به نام پاک نقی خاک را طلا بکنند هنوز بردن نامت کمال بی ادبی است به لفظ "حضرت آقا" تو را صدا بکنند فرشته ها همه هنگام سجده حیرانند که رو به قبله و یا رو به سامرا بکنند چقدر روی دلت زخم کهنه بسیار است به زهر، زخم دلت را چرا دوا بکنند *شنیدید امام هادی فرمود به اون صحابی، خرج سفرِ کربلات رو خودم میدم برو کربلا تحتِ قبه منه امام هادی رو دعا کن .. هرکی کربلا میخواد بسم الله ..* دوباره یک دو نفر را به کربلا بفرست که زیر قبه برایت کمی دعا بکنند خدا کند که شبانه تو را دگر نبرند ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند دوباره از لب خشکت سلام می ریزد همینکه روی تو، رو سوی کربلا بکنند سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند شاعر : محسن حنیفی رد پایش همه جا قبلهنما میسازد خطی از جامعهاش، جامعه را میسازد خادم خانهاش از خاک، طلا میسازد کرمش نیز به شدت به گدا میسازد بیسببنیست اگر عادتشاحسان شده است نوۀ ارشد آقای خراسان شده است گوشۀ صحن عجب حال و هوایی دارم برسرم سایۀ ایوان طلایی دارم از سر سفرۀ او نان و نوایی دارم سامراییام و عادت به گدایی دارم سامرا، کرب و بلایی به نظر میآید این دو ششگوشه، به دنیا چقدر میآید شاعر: مجید تال میگه هر وقت متوکل ملعون منو میفرستاد تا آقا رو بیارم میگفت برید زن و بچه ش رو هم بترسونید .. میگه یه شبی نردبان کنارِ دیوار گذاشتم از این نردبان بالا برم دیدم امام هادی صدا زد صبر کن، تاریکه بزار چراغ برات بیارم .. <آقاجان؛ اومده زن و بچهت رو آزار بده میگی چراغ بیارم زمین نخوره ..!> تو این روزگار دستِ ما رو بگیر ارباب .. یه چراغی هم تو زندگی ما روشن کن .. بیسببنیست اگر عادتشاحسان شده است نوۀ ارشد آقای خراسان شده است تشییع جنازۀ آقا اما هادی به قدری ازدحام جمعیت شد (1) حکومت ترسید، دستور داد پیکرِ آقا رو به منزلش برگردونن .. این ازدحام رُعب و وحشت به دل متوکل انداخت .. اما گریه کن ها فقط اینجا نبود که یه تشییع جنازه نیمه کاره ماند .. یه جا تابوتِ کریم اهل بیت رو تیر باران کردن (2).. یه جای دیگه ام نیمه شبِ مدینهست .. امیرالمومنین فرمود بدن رو زمین بگذارید منو با زهرام تنها بزارید .. کم كم از دستش عنان صبر رفت بــا دو زانــو تـا كنار قـبر رفـت انگار برا علی و بچه های علی تقدیر اینطور نوشته شده تا کنارِ بدنِ جوونشون باید با زانو برن .. اینجا علی تا کنار بدن فاطمه با زانو راه رفت آی دلای کربلایی.. راوی میگه دیدم حسین از اسب به زمین فرود آمد .. هی میخواد بلند شه اما توان نداره .. چند قدم رو زانو رفت ..(3) میخوام بگم یا امام هادی اینجا متوکل ملعون ترسید از ازدحامه پای جنازه .. یه ازدحام دل دشمنِ خدا رو ترسوند یه ازدحام هم کربلا، دله ناموسِ خدا رو لرزوند .. (کِی؟!) اون ساعتی که زینب کبری از بالای بلندی نگاه میکرد .. جمعیتی که بود به گودال جا نشد یک ضربه و دو ضربه .. ولی سر جدا نشد ــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا هادی دلم من را جلا بده آقا دلمان لک زده برای شما سفرِ سامرا بده آقا .. خط به خط جامعه پر از نور است برکتِ زندگی مان شده است از زمانی که جامعه خواندم دلِ افسرده ام جوان شده است روضه خوان وقت روضه خواندن شد اثر زهر کین عذابش کرد حرمتش را چه ظالمانه شکست وارد مجلس شرابش کرد واردِ مجلسِ شراب که شد یاد بانوی کربلا افتاد چقدر گریه کرده از این غم چشم نامحرمان کجا افتاد؟؟ اثر زهر کین عذابش کرد از زنا زاده خیزران که نخورد بر روی سینه اش کسی ننشست بر دهان نیزه از سنان که نخورد .. شاعر: امیر علوی صلی الله علیک سیدالمظلوم یا عزیزالزهرا یا ابا عبدالله منابع: 1)مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۴۳ 2)ابن شهر آشوب مازندرانی، ج ۴، ص ۴۴ 3)مع الركب الحسينى ج 4، ص 361 مقتل علي الأكبر عليه السلام ص 355 بلاغ عاشورا، الشیخ جواد محدثی، ص 27 المبدأ و المعاد ص 25. الإرشاد شيخ مفيد، ج ٢ ص ١٠٦ مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٦٨ إعلام الورى طبرسي: ج ١ ص ٤٦٤ .