نمایش جزئیات
مدح خوانی ویژۀ ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و روز پدر _ کربلایی حسین طاهری
خیالش باز شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد
کلاف شعر دارم ، سال ها کارم غزل بافی ست در این بازار آشفته ، علی تحسین کند کافی ست
نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی ..
نوشتم شمس .. دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است
به قرآن سر زدم دیدم علی گویاتر از آن است نوشتم عرش .. دیدم مرتضی اعلی تر از آن است
شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم
من از شوقش زمین خوردم ، ولی مولا بلندم کرد همیشه یا علی گفتم ، علی از جا بلندم کرد
سَر و سِرّ مرا با او ، کسی جز او نمی داند علی نادیده می بیند ، علی ننوشته می خواند
چه بهتر از همین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی
… به چشم حاجیان شور تماشا می رسید آن روز کنار برکه ای دریا به دریا می رسید آن روز
نگاه نافذ احمد ، زمین را در تصرف داشت زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت
نفس ها حبس شد … ، در سینه ها خوف و رجا افتاد بدون همهمه زنگ شترها از صدا افتاد
زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود همه با خویش می گفتند آیا حج آخر بود؟!
نبی فرمود بسم الله ، ای ارض و سما بشنو ! گواهی باش ای تاریخ ! پیغام مرا بشنو
دوباره صحبت از اسرار خلقت می کنم آری ولی این مرتبه اتمام حجّت می کنم آری
تفاوت در میان حق و باطل چیست ، معلوم است ؟ بدون این خبر اسلام کامل نیست ، مفهوم است ؟
نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم ! نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم !
نبی همدوش مولا آسمان ها را هوایی کرد خدا از شاهکار آفرینش رو نمایی کرد
نبی فریاد زد ، بر عالم و آدم مسلّم شد علیّ بن ابی طالب ، ولیُ الله اعظم شد
برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست شهادت می دهم جز او امیرالمومنینی نیست
شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول ؟ طواف مرتضی کردید آری ”حَجُّکم مقبول“
الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی ها الهی که بسوزد پنبۀ در گوش بعضی ها
پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر از این دنیای فانی بسته ام بار سفر دیگر
وصیت می کنم هر کس که من مولای او هستم بداند این علی هارون و من موسای او هستم
که عقبی بی علی فانی و دنیا با علی باقی غدیر خم به جوش آمد .. الا یا ایها الساقی !
امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین ، حیدر عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین ، حیدر
علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر
” اَشدّاء علی الکفار ” قَتّال العرب … یعنی جهان از شوکتش فریاد زد : یاللعجب ، یعنی ..
… خدا وقت تماشایش ، دلِ بی طاقتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد
پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت ؟ علی بی تاج و مسند نیز بر دل ها حکومت داشت
برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است
میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحی ست اگر خون ریخت ، درمان کرد ، اعجازش یداللهی ست
ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری ، زر ساخت هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت
عوالم را ببین ، آتش علی دریا علی گفته که حتی دشمنش در وصف او ”لولا علی” گفته ..
علی هرگز نمی بندد به روی هیچ کس در را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
.