حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها _ حاج مهدی سلحشور

روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها _ حاج مهدی سلحشور

چشمِ امیدِ حیدر و زهرا به زینب خورده گره، تفسیر عاشورا به زینب مثل پیمبرها، ملائک میفرستند صدها سلام از جنتُ الاَعلی به زینب او زینتِ دوشِ امیرالمؤمنین است زینب به بابا نازد و بابا به زینب اُمُّ النِّجابت آنقدر پاک و زلال است عمری حسادت میکند دریا به زینب عُون و محمد آیه های سجده دار اند در سوره ی زیبایِ اَعطینا به زینب پیش از تولد نوکر این خانه بودیم وابسته ایم از عالم زَر ما به زینب این خانواده به خدایم میرسانند دل میدهم یا به رقیه یا به زینب مثل همیشه حاجتش رد خور ندارد شیعه توسل میکند هرجا به زینب اُمُّ المَصائب را میان جمعِ القاب باری تعالی میدهد تنها به زینب #شاعر علیرضا خاکساری *امشب برای ظهور امام زمان دعا کنید، که فرمود: اگه خواستید خدا ظهورم رو برسونه، خدارو قسم بدید به حق عمه جانم زینب...* از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد غروب روز دهم بود عمه ام افتاد عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد تمام اهل حرم را سوار محمل کرد عمو نبود… پدر! کارِ عمه مشکل شد میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند: عقیله همسفر مُشتی از اراذل شد به جایِ تک تک ما عمه کعبِ نی خورده برای تک تک ما مثل شیر حائل شد خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو چگونه دختر حیدر به شام داخل شد اگرکه پیر شدم، عمه ام مقصر نیست گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد #شاعر محمد جواد شیرازی *هر کاری کردن زینب رو آرامش کنن نشد، دید داره همه بساط اینارو بهم میریزه، آخه زینب شروع کرد خطبه خواندن، قدیمی ها گفتن: علی زنده شده! لحنِ صدا، صدایِ علی است، استقامت، استقامتِ علی است، خم به ابروش نمیآره، دیدن داره بساطشون رو بهم میریزه، گفتن: یه راه بیشتر نداره، اگه میخواهید آرومش کنید سَرِ داداشش رو براش ببرید، یه وقت نگاه کرد دید سَرِ برادر بالایِ نیزه، لحن صحبت کردنش عوض شد، شروع کرد با سَرِ داداشش حرف زدن... نانجیبا یاد گرفتن، هر جا بخوان این خانواده رو آروم کنن، باید با سَرِ حسین آروم کنن، لذا کُنجِ خرابه، تا صدایِ سه ساله بلند شد، تا دیدن نمیتونن بچه رو آرومش کنن، گفت: سَرِ حسین رو براش ببرید، تا سَر رو مقابل دختر قرار دادن" وَضَعَت فَمَها عَلى فَمِهِ الشَّريف " لباش رو گذاشت به لب های خونینِ بابا، یه وقت زینب ببینه، سر یه طرف، رقیه یه طرف، ای حسین... .