نمایش جزئیات
روضه حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس حاج مهدی سماواتی
سلام ما به تو ای مادر بهشت رسول
که پرورش به روی دامن تو یافت بتول
ملائکاند به مدحت در آسمان مشغول
امین وحی حقت کرده بر سلام نزول
سلام ذات خداوند و چارده معصوم
به تو که بوده مقامت همیشه نامعلوم
درود باد به روح و سلام بر تن تو
حجاب نور و دعای رسول، جوشن تو
بهشت وحی خداوندگار، گلشن تو
محیط پرورش فاطمه است دامن تو
به جز تو در غم و اندوه، یار احمد کیست؟
به غیر تو صدف گوهر محمّد کیست؟
خدای را به خدا لایق درودی تو
به یاری نبی آغوش خود گشودی تو
دل از رسول خدا همچنان ربودی تو
تمام لشکر ختم رسل تو بودی تو
تو سینه را سپر سنگ دشمنان کردی
به حفظ جان محمّد نثار جان کردی
تو بهترین زن روی زمینی ای مادر
تو در جلال، جلالآفرینی ای مادر
تو مام همسر حبلالمتینی ای مادر
تو مادر همۀ مؤمنینی ای مادر
گل رسول خدایی و گل کجا تو کجا؟
زنان دیگر ختم رسل کجا تو کجا؟
تو آسمان فروزان یازده قمری
تو از زنان همه انبیا به رتبه سری
هرآنچه وصف تو خوبان کنند خوبتری
زنان ختم رسل دیگرند و تو دگری
مگر نگفت نبی بین همسرانش بسی
که بهر من چو خدیجه نبود و نیست کسی
سلام بر تو و روح بلند ایمانت
درود بر تو و ایثار و عهد و پیمانت
بهار سبز گل عصمت است دامانت
سلاله و پدر و مادرم به قربانت
به جز خدا و نبی مدح تو نشاید گفت
تو را چو فاطمه امالائمه باید گفت
تو مادر همه سادات عالمی بانو!
تو نور چشم رسول مکرمی بانو!
تو به ز هاجر و سارا و مریمی بانو!
دوازده گهر نور را یمی بانو!
خدای را به دعا و نیاز میخواندی
نزول وحی نبود و نماز میخواندی
سلام بر تو و اشک و دعا و زمزمهات
سلام بر تو و روح بلند فاطمهات
فروغ وحی عیان بود از مکالمهات
هزار عایشه کم از کنیز خادمهات
همیشه شیفتۀ خصلت و صفاتت بود
که سال حزن رسول خدا وفاتت بود
هنوز بوی خدا میدمد ز پیرهنت
دمی که روح تو پرواز کرد از بدنت
زهی جلال سلام خدا به جان و تنت
که از بهشت فرستاد ذات حق، کفنت
گرفتم آنکه ز کوثر دهان خود شویم
مرا چه زهره که اوصاف چون تو را گویم
وفات تو نبود کم ز صبح میلادت
سلام بر تو و آباء پاک و اولادت
به شأن تو که بود رتبۀ خدادادت
همین بس است که مولا علیست دامادت
امین وحی، سلامت به احمد آورده
که جز تو فاطمه را بر محمد آورده؟
که جز تو آورد از بهر مصطفی زهرا؟
که جز تو دختر او هست زینبکبری؟
که جز تو قابلهاش بوده مریم عذرا؟
که جز تو شد سپر جان خواجۀ دوسرا؟
تویی که در رحمت فاطمه سخن میگفت
سخن ز سر خداوند ذوالمنن میگفت
همین که همسرِ رسول خدا شد، زن های قریش ازش دوری میکردن .. نه تنها سلامش نمی کردن، سلام خدیجه رو هم جواب نمی دادن .. گذشت تا به فاطمه باردار شد یه روز رسول خدا وارد خانه شد دید خدیجه با کسی داره حرف می زنه در حالی که به ظاهر کسی کنارش نیست .. فرمود خدیجه با کی داری حرف میزنی؟ عرضه داشت فرزندی که در رحم منِ ،مونس من شده با من تکلم میکنه ..
غم مخور مادر که غمخوارت منم
این جهان و آن جهان یارت منم
همونجا رسول خدا بشارتِ ولادتِ فاطمه رو داد به خدیجه کبری .. لحظاتِ آخرِ حملش رسید .. فرستاد دنبالِ زن های قریش بیان کمکش کنن، گفتن به خدیجه بگو تو قولِ ما رو قبول نکردی همسرِ یتیم ابوطالب شدی .. ما هم دعوتِ تو رو نمی پذیریم و کمکت نمی کنیم .. تا این خبر رو شنید خدیجه اندوهگین شد .. اما یه وقت دید چهار زنِ بهشتی آمدند دورش رو گرفتن کمکش کردن فرزندش رو به دنیا آورد ..
لحظاتِ آخر عمرش دیدن خانم خدیجه سلام الله علیها داره گریه میکنه .. اسما میگه گفتم بیبی جان شما رو که رسول خدا وعدۀ بهشت داده چرا گریه می کنید .. فرمود گریهام برای دخترم فاطمه ست .. شبِ عروسیش نیستم براش مادری کنم .. میگه گفتم بیبی جان اگه من بودم براش مادری میکنم .. بی بی خوشحال شد و دعام کرد ..
گذشت تا شبِ عروسیِ فاطمه رسید .. رسول خدا دستِ فاطمه رو گذاشت تو دستِ علی .. فرمود هرکه تو خانه هست بیرون بره .. همه رفتن اما من ماندم رسول خدا چشمش به من افتاد فرمود اسماء مگه نشنیدی گفتم من به بی بی وعده دادم امشب به جاش مادری کنم .. اجازه داد رسول خدا و ماندم .. آی گریه کن ها میدونم دلتون کجا رفت .. این یه جاست که زن احتیاج به زن داره، یه جا هم موقع وضع حملشِ .. الهی بمیرم که وضع حملِ مادرمون بینِ در و دیوار بود ..
ای کاش فقط درُ آتش میزدن و دیگه لگد به درِ نیم سوخته نمی کوبیدن .. نالۀ اول بابا رو صدا زد .. نالۀ دوم دیگه نگفت بابا، نگفت علی .. صدا زد «آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل» (1) خدا محسنم رو کشتن فضه بیا ..
ای گریه کن ها .. فقط محسنُ نکشتن الهی بمیرم مادرم دیگه خیلی زنده نماند .. اگه بخوان میوه ای رو از درخت بچینند .. میوه رسیده باشه به آسانی از درخت جدا میشه .. اما اگه میوه نارس باشه با شاخه از درخت جدا میشه .. آی بچه سیدا ..
میوۀ نارسیده محسن بود
که جدا شد ولی درخت شکست
یه شش ماهه مدینه کشتن بینِ در و دیوار با ضرب لگد .. یه شش ماهه کربلا .. رو دستِ بابا با تیرِ سه شعبه ..
نگذاشتن حرف ابی عبدالله تمام بشه .. منّوا عَلَی ابن المُصطَفى .. هنوز حرف آقا نمام نشده بود به موقع : فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْاَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ ..(2)
گر آب ندارد پدرِ مظلومم
گر شیر ندارد مادر محزونم
از آب گذشتم و نمیخواهم شیر
بیرون بکشید تیر از حلقومم
1)بحارالأنوار. جلد ۳۰.۲ ص ۲۹۳
2) تذكرة الخواص، سبط این جوزی، ص ٢٥٢
برچسب ها
- متن روضه حضرت خدیجه (س)
- حاج مهدی سماواتی
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- شعر به همراه سبک
- شعر مداحی
- اشعار مذهبی
- شعر مذهبی
- ماه مبارک رمضان
- دانلود روضه
- روضه و توسل
- روضه و مرثیه به مناسبت
- شعر وفات حضرت خدیجه
- روضه وفات حضرت خدیجه
- مرثیه و روضه خوانی
- مداحی به مناسبت وفات حضرت خدیجه
- روضه حضرت خدیجه
- متن روضه وفات حضرت خدیجه علیه سلام
- متن روضه رحلت حضرت خدیجه