نمایش جزئیات

مراسم قرآن به سر گرفتن شب بیست و سوم رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور

مراسم قرآن به سر گرفتن  شب بیست و سوم رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور

بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيم
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ*همه امیدم به امشبِ...* وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ * حکمِ آزادیِ از عذابت رو امشب برایِ من بنویس...قرآنهارو بر سر بگذارید...*

قرآن به سر بگیر، مگر حس کنی دَمی
نیزه چقدر گریه برای حسین کرد

اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
_
ده مرتبه : بِکَ یَا اللّهُ .. جل جلاله و عظم شأنه
_
داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم

یا ایّها الرّسول! بدونِ دعای تو
از پیروانِ عترت و قرآن نمی شدیم

*ممنونت هستم یارسول الله! امشب مارا دریاب...

یا این که گوشه چشم اباالفضلِ تو نبود
ما از تبار حضرت سلمان نمی شدیم

*اهل دل بود، اما تردید داشت که مقام سلمان بالاترِ، یا مقامِ قمربنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام، تویِ عالمِ رؤیا بهش گفتن: چی میگی؟ کجایی؟ عباس با یک نگاهش سلمان درست میکنه...*

الهی! بمُحَمَّدٍ .. صل الله علیه و آله و سلَّم
_
پدر به قاتل اگر سهمِ شیرِ خود بخشید
به اسبِ قاتلِ خود آب میدهد پسرش

*بریم یه جایِ دیگه...*

تیغی که بینِ سجده سرم را شکسته است
قبلاً غلاف آن کمرم را شکسته است

الهی!بعَلِیٍّ ..
_
باور نمی کردم که روزی پیشِ چشمم
از پا بیندازد غلافی همسرم را

تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را

هرشب حسن در خواب میگوید مغیره
دست از سرش بردار کُشتی مادرم را

الهی بفاطِمَهَ...*
_
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید

ملامتش نکنید آن که را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید

گمان دیگرم این است که دَمِ آخر
به غیرِ قاتلِ مادر، بقیه را بخشید

الهی! بالْحَسَنِ بن علیٍ ..
_
هر که گوید سخنی لحظه افطار ولی
دَمِ افطار فقط ذکر حسین شیرین است

ما روزه دارها همه یادِ لبِ توئیم
ای تشنه لب تر از همۀ تشنه ها حسین

الهی! بالْحُسَیْنِ .. *
_
درد بسیار، مُداوا گریه
ارثِ جاماندۀ زهرا گریه

روزها ناله و شب ها گریه
آب می خورد، ولی با گریه

گریه بر ناقه نشسته سخت است
گریه با پیکر خسته سخت است

گریه با بالِ شکسته سخت است
گریه با گردنِ بسته سخت است

گریه خوب است که هر شب باشد
گریه بر چادرِ زینب باشد

الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ..
_
غروب قافله یادت نمی‌رفت
صدای هلهله یادت نمی‌رفت

گلو و قلب و چشمت ‌سوخت عُمري
سه تیرِ حرمله یادت نمی‌رفت

الهی بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ..

_

رئیس مذهبِ شیعه است، امشب بخواه، روز به روز پرچمِ علی و اولادِ علی عالم گیر بشه، خداوند تعداد شیعیانِ این خانواده رو روز به روز بیشتر کنه، در نسل و ذُریّۀ ما کم اردات به این خانواده قرار نده، بگو: آقا جان!...*

به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید
نظارۀ تو ابوحمزه و زُراره کشید

غریب هستی و چون مادرت نشد آقا
سر مزارِ شما گنبد و مناره کشید

تو را میان دعا، بی نمازها بردند
تو را پیاده به کوچه یکی سواره کشید

الهی! بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد ..
_
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را

روزیِ ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش یا باب الحوائج را

هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد

الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَر .. .علیه السلام
_
قربونِ کبوترای حرمت امام رضا
قربون این همه لطف و کَرَمت امام رضا

یا علی موسی الرضا میشه به من نگاه کنی؟
اونقدر رضا میگم تا دردمو دوا کنی

الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى ..
_
سائل کند به پیش قدوم تو دیده تر
ای آفتابِ کوچۀ زهرا مرا بخر

دست مرا بگیر ز احسان و با خودت
امشب به کاظمین و به کرب و بلا ببر

الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِی ..
_
ماییم و نوایِ بی نوایی، آقا!
در پیش خدا، شفیع مایی، آقا!

این وردِ زبانِ اَلکَنِ شاعرهاست
خورشیدِ غریبِ سامرایی، آقا!

الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد ..
_
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند

حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهیِ سامرا باشند

حسن شدی که به هنگامِ بردن نامت
بقیع آمده ها یادِ مجتبی باشند

*ان شاءالله این جمع، به زودیِ زود، تو حَرَمِ امام حسنِ عسکری، تو سردابِ مقدس...*

الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ..
_
*آقاجان! امشب برایِ ما دعا کن، گره هارو فقط شما میتونید باز کنید...*

اشک و مناجات و دعا را دوست دارم
این حالتِ خوبِ بُکا را دوست دارم

از تو چه پنهان باز دلتنگِ حسینم
خیلی هوای کربلا را دوست دارم

گریانِ دستِ بسته ی زینب بیا ... آه
من گریه کردن با شما را دوست دارم

الهی بالْحُجَّةِ ...