حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

مناجات با خدا ماه مبارک رمضان 1401 به نفس حاج مسعود پیرایش

مناجات با خدا ماه مبارک رمضان 1401 به نفس حاج مسعود پیرایش

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم»
«اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم»

اِلٰهی العفو ..

اشک شرمندگیم وقت سحر خوب تر است
فقر محتاج اگر قرب ندارد ضرر است

*اگه میایم اینجا، این دست خالیمونُ نشون می دیم می گیم بیچاره ایم بدبختیم، اگه این حرفا ما رو به تو نزدیک نکنه به چه دردی می خوره خدا ..*

آمده طفل گریزان و فراری به سویت
پس گنه کاری من را تو نیاور به رویت

نگذازی که غلط های اضافی بکنم
زود برگشتم این خونه تلافی بکنم

ناز کن ناز که دارم به همین ناز نیاز
جنگو دعواکه نداریم بزرگی کن باز

*هرجا می دیدم دو سه نفر دعوا می کردن مردم می اومدن می گفتن، ببخشش از بزرگانه، تو بزرگی کنه و گذشت کن ..

دستم از پشت به دور سرم آویخته است
آبرو دار ببین آبرویم رخته است

جنس ناجور بدهکار شدن هم دارد
مست عصیان شدنم خار شدنم دارد

با تمام بدی و با همۀ کاستی ام
این تو بودی که به جای همه می خواستی ام

روایته :«وقتی یه بنده اشتباهی می کنه، دستور میاد ثبت نکنید منتظرم عذر خواهی کنه، بنده ام غافل بود حواسش نبود، وقت می گذره ، می خوان بنویسن ملائکه، ندا می رسه دست نگه دارید، فرصت نکرده بیاد عذر خواهی کنه، مهلتش بدید.
ندا می رسه شرایط محیا نبود جای خلوتی پیدا نکرد باهام حرف بزنه، دست نگه دارید ، دوباره میان ثبت کنن ، ندا میرسه ، آی ملائکه چی کار دارید با بنده ام؟
منو با بنده ام رها کنید ، تو چقد امید داری ما بر گردیم و
ما اصلا حواسمون نیست
اینقدر این مراحل و دست نگه داشتن ها ، به رو گذاشتن خدا واسه بنده ی بدکار تکرار میشه ، تا یه جایی که امام سجاد فرمود :«من از چشم تو می افتم خدا»
خدایا نزار به اونجا برسم ، همین که این لحظه پا میشم میام مناجات یعنی یه امیدایی هست ، یعنی یه فرصت هایی هست ، یعنی یه خبرایی هست*

غیر زهرای تو امید ندارم به کسی
کاش پیش حسینش به حسابم نرسی

*واسه ما خیلی سخته از ارباب که چه عرض کنم ، یه وقت منو از بین این رفقای هیئتی جدا کنی بگی راه تو از اینا سواست، تو ادا در می آوردی اینا تو عشقشون ثابت کردن حسینی هستند ..*

گریه بین حرمش برکت اوقات من است
کربلایی نشدن جزو عقوبات من است

جان به قربان کسی که همه جا گفت حسین
مادری در وسط کرب و بلا گفت حسین

ته گودال نشستن سرت را ببرن
نفس بی رمقو مختصرت را ببرن

شمر و سنان با تو خصومت دارن
*مادرِ دیگه .. به خدا ی خار دست بچه ش میره آروم و قرار نداره ، تو تب می کنی مادرت خواب نداره شبا، آخ بمیریم واسه مادر سادات ..*

بدنت ریخت بهم بسکه خباثت دارن

ای برهنه که میان دگران کشته شدی
خیره ماندی به حرم دل نگران کشته شدی

نگران بود چی به سر زینبش میاد
روایت مقتل :
«آقامون با هزاران ضربه و تیر تو گودی قتلگاه افتاده ، آخه قرار با صبر بکشنش ، یه عده ام عجله دارن ، زود سراغ غنیمتی ها برن ، گفتن چه کنیم ببینیم حسین زنده اس یا نه؟
،یکی گفت من میدونم باید چی کار کرد ، صدا زد داریم حمله می کنیم به سمت خیمه ها ، با هر زحمتی بود ، خودشو به یک شمشیری شکسته تکیه داد یعنی من هنوز زنده ام ، کسی به سمت خیمه ها نره»

یا با عبدالله مظلوم بودیُ
از آب فرات محروم بودیُ
تشنه کشتنت ، مظلوم بودیُ