حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل _ حاج حسین سازور

روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل _ حاج حسین سازور

کوفه دلبستگی اش را به تو ابراز نکرد
در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد

خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد
هیچ مردی به در بسته الهی نخورد

غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی
کاش می شد به تو پیغام دهم برگردی

کاش می شد به تو پیغام دهم: کوفه نیا
به علی اصغر شش ماهه قسم کوفه نیا

دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت
جملۀ «کوفه نیا» را به زبانم انداخت

پینۀ مُهر به پیشانیِ شان توطئه بود
قول این طایفۀ چرب زبان توطئه بود

پشتِ پایِ بدی از دوست نماها خوردم
زخم از نیزۀ تکفیر به فتوا خوردم

ان شالله بریم کنارِ حرمش اونجا عرض ادب کنیم ..

سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم!؟
دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم!؟

کوچه گردی شده کارم،همه رفتند حسین!
راه برگشت ندارم،همه رفتند حسین!

حقِ اولاد علی نیست چنین بی مِهری
گریه ام بند نمی آید از این بی مِهری

روضه هایم به تو بسیار شباهت دارد
اشکم از غربت گودال شکایت دارد

در دلِ خاک،دلم خون جگرت می ماند
سرِ دروازه سرم منتظرت می ماند

سرِ دروازه رسیدی،طلب باران کن
با لب تشنه مرا فاتحه ای مهمان کن

غم نخور ! چون که شنیدی به پرم سنگ زدند
به فدای سر زینب به سرم سنگ زدند

شاعر: #وحید_قاسمی

وقتی میان گودال افتاد از هر طرف نیزه بارانش کردن .. اما تفاوت از اینجا به بعدِ .. مسلم رو دست بسته و خاک آلود از گودال بیرون آوردن اما ابی عبدالله دیگه از گودال بیرون نیامد .. وقتی وارد دارالاماره شد، سلام نکرد؛ گفتن چرا به امیر سلام نمیکنی؟ گفت امیری حسین و نعم الامیر .. یا مسلم ابن عقیل .. ای کشتۀ بی وفایی ها .. حضرت رو بردن بالای بام دارالاماره، رو کرد سمتِ مکه یه سلامی به ابی عبدالله داد ..بعضیا فرمودن در همان سلام دادن، نانجیب سر از بدن مسلم جدا کرد .. مردم کوفه پایین دارالاماره اجتماع کرده بودن و دربارۀ مسلم گفت و گو میکردن .. اُف بر شما مردم بی غیرت .. میانِ همهمۀ مردم یه وقت یه صدای مهیبی به گوش آمد .. نگاه کردن دیدن یه بدنِ بی سر از بالای دارالاماره رویِ خاک افتاد ..
ای حسین ..
امام زمان ببخشید .. بعضیا گفتن اراذل کوفه خبردار شدن، ریسمان به پایِ مسلم بستن .. بدنُ خاک کشیدن تا بازار قصابا بردن .. بدن رو به قناره آویزان کردن .. اینجا به بدنِ سفیرِ ابی عبدالله بی حرمتی کردن .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. با بدنِ اربابتون چه کردن .. امام رضا فرمود جد ما رو فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ

منابع:
بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۲، ص۸۱
طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰
مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۳-۶۳
مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۵
ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۶۲
عیون اخبار الرضا علیه السلام ۱، ۲۹۹

.