حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه شب دوم محرم1400 قسمت پایانی سید مهدی میرداماد داداش چی قراره بیاد سرم ...

روضه شب دوم محرم1400 قسمت پایانی سید مهدی میرداماد داداش چی قراره بیاد سرم ...

داداش چی قراره بیاد سرم 
ببین خاک نشسته رو معجرم

*داداش این پیرمرد ‌گفت:‌کربلا، درست شنیدم؟ این کلمه به ‌گوشم آشناست .. الان یادم افتاد میدونی من این کلمه رو کِی شنیدم؟ اون شبی که مادرم‌ کفن هارو ‌داد.. اون شبی که گفت: این کفن ‌مال منه، میدی بابات علی، این کفن مال بابات علیِ میدی داداشت حسن، اینم مال برادرت مجتباست .. دیدم بقچه رو بست هی میزد رو ‌پاش میگفت: کربلا ...*

داداش چی قراره بیاد سرم 
ببین خاک‌نشسته رو ‌معجرم‌

من این قصه رو‌پیش مادرم
شنیده بودم 

داداش سراپا می لرزم تو  اظطراب 
داداش برای خودم نه برا رباب

من این روزها رو حتی توی خواب
ندیده بودم 

 گودال میبینم ..ای وای از تنت 
احساس می کنم از من میگیرنت

ای کاش تو دلم آتیش به پا نشه
ای کاش پای من  گودال وا نشه

*نکنه من قراره بیام تو‌ گودال؟ نکنه میخوان‌کاری کنن تو رو‌ نشناسم؟...*

بیا خواهر از محملت پایین
بیا آخرِ دنیامو ببین

منو می‌کُشن تو همین زمین
غریب و تنها

شده موقع دل بریدنُ
منو از تو آخر میگیرنُ

تو باید بری بسپری منُ
به ریگ صحرا

اینجاست کربلا؛ که گفته مادرم
هرچی مصیبته؛ اینجا میاد سرم

اینجا تو بی کَس و من بی قمر میشم
تو بی برادر و من بی پسر میشم

*"امام صادق علیه السلام فرمود: از اون ساعتی خاک شد تربت، که این خاک با پوست و گوشت و خون و استخوان جدَّم مخلوط شد" کجا ؟ وقتی اسباشون رو ‌نعل تازه زدن یه کاری با بدن کردن... زینب هی این بدن رو‌ از زیرخاکها در آوُرد، ناله بزن بگو:حسین....*

↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』