نمایش جزئیات

روضه حضرت علی اکبر علیه السلام شب هشتم محرم۱۴۰۰حاج مهدی سلحشور

روضه حضرت علی اکبر علیه السلام شب هشتم محرم۱۴۰۰حاج مهدی سلحشور

تمام عمر نهم سر به خاک این درگاه
که لحظه ای تو کنی زیر پای خویش نگاه

*حواست جمع باشه، یه لحظه گذرش نیوفته اینجا، تو حواست جایِ دیگه ای باشه، اگه نگاه کرد ببینه همه امشب کربلایی هستن، همه امشب دلشون کنارِ حرمِ...*

به دامنت ز ازل چنگِ من گره خورده
بر آن مباش که دستِ مرا کنی کوتاه

تو و کشیدنِ دامن ز دست من؟ هیهات!
من و جدایی از این آستان؟ معاذالله

*به تو پناه می برم یه لحظه اگه بخوام جایِ دیگه ای برم، آقاجان! من رو دَرِ خونه ات تحمل کن...*

اگر تمام زمین را نهند بر دستم
گر از سپهر به جنگم بیاورند سپاه

نه دست می کشم از دامنِ محبّت تو
نه رو نَهَم به دَرِ دیگری از این درگاه

*آقاجان! خودتون با خوبی هاتون من رو به طمع انداختی، مَنِ کوچیک گفتم: این بزرگ دست رویِ سَرِ من هم امشب میکشه...*

سفید رو چون تو نشنیده و ندیده کسی
که روی خویش نهد، بر روی غلام سیاه

#شاعر حاج غلامرضا سازگار

آقاجان! لحظه ی آخر بالایِ سرِ ما هم بیا...

همیشه محضر ارباب روضه ات سخت است
به عزت و شرفِ لا اله الا الله

*سخته بخدا روضه علی اکبر خوندن، پیامبرِ اکرم صلوات الله و سلامه علیه وقتی فرزندشون به رحمتِ خدا رفت، همه کارِ بچه رو خودش انجام داد، اما وقتی میخواست بدن رو تویِ خاک بذاره، گفت: علی جان! تو بدن رو بذار، امیرالمؤمنین فرمود: مگه ایرادی داره؟ حضرت فرمود: نمیتونم چهره ی بچه ام رو ببینم...

اما کربلا برایِ ابی عبدالله خیلی سخت بود، صورت به صورت علی اکبرش گذاشت، برایِ یه پدر خیلی سخته،روضه سخته، بله، ابی عبدالله با دستِ خودش خاک و خون رو از صورتِ علی اکبرش پاک کرد...*

تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همه بال و پرم

گرچه من عینِ حَسَن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جایِ جگرم

ترسم این است که زن های حرم جان بدهند
گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم

چشم من تار شده یا تو کوچک شده ای؟
علی اکبر! علی اصغر شده ای در نظرم

خبرش پخش شده، پخش شدی رویِ زمین
خبرش پخش شده، ریخته ای دور و برم

من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم